نقش ایمان به هنگام

بدست • 10 مارس 2012 • دسته: نوشتار

بسم اللَّه الرحمن الرّحيم

نقش ايمان بهنگام رودر روئي با مصائب و مشكلات زندگي.

تقريبا هر انساني در رهگذر زندگي خود با يكي از آزمونهاي زير روبرو شده است.

جالب اينجاست كه انسانها تا زماني كه با اين آزمونها سنجيده نشده اند ،جوابشان باين سئوالها كاملا با جواب پس از آزمون متفاوت خواهد بود.

براي بهتر روشن شدن سئوال اجازه دهيد به خدمت قران كريم برسيم و از زبان فصيح قران سئوالها را مطرح كنيم.

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات و بَشِّرِ الصَّابِرِينَ: الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون.

و هر آينه ما ميآزمائيم شما را بجيزي از ترس،و گرسنگي، كاستن ها از اموال،و نفس هاتان،و ثمرات زندگيتان ، و در رهگذر اين آزمونها بشارت باد شكيبايان را.

آنان كه چون رسيد ايشان را مصيبتي گويند يقينا ما از سوي آفريدگار يكتاي جهان هستي آمده ايم،و مطمئنا به آغوش پر مهر او نيز باز خواهيم گشت.

و اما ميپردازيم بمعاني كلمات تا در رهگذر بررسي و باز گشائي كلمات بهتر با معاني آيات آشنا شويم. انشاالله.

ولنبلونكم،توجه فرمائيد كه بر سر كلمه حرف لام به چه منظور آمده ؟ اين لام ،

لام تاكيد  و حتمي و قطعي  بودن آزمايش را ميرساند.  كدام آزمايش؟ نبلونكم ، چه كسي را آزمايش خواهند كرد ؟ كم ، شما را. .پس كلمه كم نيز يك تاكيد ديگريست كه شما را آزمايش خواهيم كرد.

اصولا چرا ما نياز بآزمايش داريم ؟ شما را ارجاع ميدهم بآيه 30 همين سوره بقره. آنجا كه خداوند فرمود: و ما مجموعه اسماء،و استعدادها را بموجود انسان فرا داديم.خوب از همينجا مسئوليت،و تفاوت ما با ديگر موجودات حتي فرشتگان نيز روشن شد.

پس در رهگذر كسب اين مقام و برتري در جهان حتمی بايد بر سر كلاس آزمون زندگي نيز بنشينيم.

براي چه بايد آزمايش شويم؟   حالا گيرم كه ما موجود برتري هم هستيم.  ديگر آزمون زندگي براي چه؟ سئوال جالبيست . يكي براي اينكه من انسان در رهگذر همين آزمونهاست كه خودم را ميشناسم.  شناخت در روزخوشي با شناخت در روز ناخوشي كاملا دو  تا جواب متفاوت خواهد داشت. تا روز سخت امتحان پيش نيايد  معلوم نيست كه اين شاگرد محترم در اين مدت يك سال اصلا درس خوانده يا خير۱.آيا آمادگي پس دادن امتحان را دارد يا نه.پس ازمون اول خود شناسي ،

خود انسان هست.

دوم . شناخت ما براي اطرافيان ما ست. آنها امروز كه روز امتحان فرا رسيده ما را ميشناسند.  تا ما برسر كلاس آزمون ننشسته باشيم كه كسي ما  را نميشناسد.آنروز ها كه هي دم از مردي و مردانگي و ايمان وفداكاري ميزديم. حالا امروز در روز سخت امتحان   مشخص ميشود كه آيا همه آنها يك لقلقه زبان بود يا آن گفتاري بود  بر خواسته از يك ايمان راسخ .

پس از مزاياي اين آزمون يكي خود شناسيست، و يكي شناخت ما براي ديگران.

 پس حالا  كه فهميديم امتحان شدن حتمي است . بنينيم بكدامين يك از مصيبتها آزمايش خواهيم شد .

1-بشئي من الخوف ، چقدر جالبه قرآن ميفرمايد :بشئي ،يعني بقسمت بسيار ناچيزي از يك چيز، و نه همه آن خوف . زيرا اگر امتحان به همه آن خوف باشد

مطمئن باشيد كه هيچ انساني طاقت دوام آوردن آن را ندارد. (در اينجا بايد اين را عرض كنم كه هيچ چيز در جهان هستي به جز ذات مبارك خودش مطلق نيست

حتي صفات مباركش را كه بما آموخته ). پس ميپردازيم به،

اولين ان (خوف) . يعني ترس ،خوب حالا گيرم كه ما با اين ترس روبرو شديم چه استفاده اي را براي ما دارد؟ . اولا عبور از اين ترس مقدار توانمند يهاي يك انسان را مشخص ميكند ، كه آيا ما در رهگذر روياروئي با ترس چند مرده حلاجيم ،چقدر توان از خودمان نشان ميدهيم،اين قسمت خود شناسي ما كه فوق العاده براي رشد ما مفيد است .ما در رهگذر همين ازمون ها ساخته ميشويم.

قسمت دوم ،جامعه ، واطرفيان ما ، كه يك عمر روي  قدرت و حمايت و زورو بازوي ما حساب ميكرد و ما را يك انسان مئومن  و با استقامت ميپنداشت اكنون ما و توانمنديهاي ما را در كفه ديگر اين ترازو  ميبيند و  بهتر ميشناسد.كه البته هر چه ما در اين آزمايش برخورداري از يك ايمان بالائي را بمنصه ظهور بگذاريم  براي ديگران درس تجربه اسان تر خواهد بود. مئومن بايد الگوئي براي جامعه خود باشد . مردم يك عمر روي او حساب ميكردند.

سوم ،انسان موجود راحت طلبيست دوست ندارد زياد خودش را بآب و آتش بزند

و در رهگذر رودر روئي با ترس است كه خلاقييت او عيان ميشود ،در اين هنگام است كه بفكر چاره ميافتد ،كه من چگونه ميتوانم خودم را از اين مهلكه نجات دهم .عده اي در همين جا همه چيز را ميبازند ،حتي خودشان را ،عقلشان را ،ايمانشان را و… البته آرزو ميكنم كه هرگز هيچ يك از شماها با چنين روزي رو در رو نشويد . زيرا هم خود را نباختن و هم  كشتي  در هم شكسته را نيز هدايت كردن يكي از بزرگترين نعمتهاي اين روز فوق العاده زندگيست .

پس آزمون خوف نه تنها بد نبود بلكه خيلي هم منافع داشت .

2-جوع برابر با گرسنگي،نداشتنها،فقر، بي چيزي.عجب امتحان زيبائيست اين يكي ديگر شوخي بردار نيست منظورم نه آن يك لقمه شام شب هست . حضور ضربه آن جوع در بسياري از چهره ها بسيار نمايان است.!

آيا آن روز كه شكم گرسنه شد حاضري با هر چيزي آنرا سير كني؟ هر غذائي؟

از هر كس،  و نا كسي؟از هر حلال وحرامي؟بهر وسيله اي؟ اين يك مزيت كه مشخص ميكند كه ما تاكجا طاقت گرسنگي را داريم اما حاضر به خود فروشي نميشويم.امروز تنها با يك كلمه آري  ! بظاهر رفع آن گرسنگي طاقت فرسا خواهد شد.اينكه عرض ميكنم به ظاهر و موقتي براي اين هست كه آِن باصطلاح نجات دهنده ما حتمي از ما توقعي دارد و بهتر است كه ما براي اطاعت از امر او  و اجراي اوامر بعدي او خودمان را آماده كنيم، در غير اين صورت نه تنها آن جيره و مواجب قطع ميشود بلكه همه آبروی ما  را نيز ميبرد ، كه اين من بودم كه در آن روز تنگ  نجاتت دادم! . چقدر سخت و كشنده است كه انسان در آن روزتنگ دستي ، خداوند  جهان هستي  را رها كند و به چنين انسانهائي رو آورد؟. حتمي مرگ فوق العاده زيباتر خواهد بود .البته در چنين روز ها مئومنيني هستند كه با تمام وجود داوطلبانه در خدمت شما قرار ميگيرند و بدون هيچ چشم داشتي شما را ياري ميدهند .كه متاسفانه بسيار كمند. اينها آنانيند كه قران انقاق كنندگان در خفا مينامد شان .

دومين نعمت جوع .اين است كه تا زماني كه ماسيريم و همه چيز فراهم هست كه بفكر توليد نميافتيم.

در نداشتنهاي و گرسنگيهاست كه انسان بفكر توليد ميافتد ،اينجاست كه خود كفائي

  و سر بلندي صورت زيباي خود را نمايان ميكند.چند تا كشور را ديديد كه پس

ازمحاصره اقتصادي، فقر و گرسنگي آن ملت را بفكر واداشت و در كمتر از

زمان ان ملت بپا خواست و در نهايت نا باوري جهانيان يكي از قدرتهاي اقتصادي

جهان شد؟!. البته فراموش نكنيد كه داشتن ها خود يك امتحان است واتفاقا ، داشتن و انفاق کردن نیز خود یک آزمون بزرگ زندگی یک انسان مئو من میباشد

3- نقص،نقصان،كاستي ، كمبود. قران اين نقصان ، يا كمبود را در سه چيز

 مطرح ميكند .اول نقص در مال . به هنگام بروز و وزیدن گردبادهاي اقتصادی زندگي ، در آن هنگام که  در یک چرخش نا موزون

تمامي ثروت را در يكي از اين طوفانهاي اقتصادي از دست ميدهي،(جالبه در

همين زمان كه مشغول نوشتن اين نوشتار هستم يعني اواخر ماه فوريه سال

2012 ما در آمريكا و بسياري از كشورهاي جهان همين كلمه نقصان را با پوست

و  استخوان مان داريم تجربه ميكنيم).در اين نقصان چقدر خانواده ها نابود شدند؟

ازطر ف ديگر در همين نقصان دستهاي پر مهر بسياري از مئو منين را ميبينيد

كه از آستين بزرگيشان برون ميآيد و با تمام وجود بفرياد ديگران ميرسد.در

همين نقصان است كه هر دو امتحان ميشويم. دارا و ندار ؟

دوم نقص در انفوس .از دست دادن يك عضو بدن، چند نفر را ميشناسيد كه پس از وضع حمل همسرشان در يافتند كه فرزندشان با بعضي كمبود هاي جسمي روبرو هست و سر را بلند كردند و به آن خالق هستي عرض كردند راضي برضاي تو هستيم و  هديه امتحان تو را بر ديده منت ميپذيريم؟ این ها هرچه از دوست برسد را رحمت او میشمارند .

 و اما ، در نهایت تاسف  از دست دادن یک عزیز. همانند .خواهر، برادر، پدر مادر، و يا خداي نا كرده فرزند ، آن جگر گوشه

،آن هست يك پدر و مادر،مطمئن باشيد  در طول تاريخ زندگي يك انسان و حتي

ديگر موجودات زمين هيچ چيزي سخت تر از،از دست دادن يك  فرزند نيست! آن

روز بمعناي مطلق كلمه انسان صداي خورد شدن تك تك استخوانهاي تنش را

 ميشنود. و اتفاقا در همين روز نيز هست كه انسان مئومن گرمي دستهاي  پر

مهر و محبت آن يار و ياور هميشه  ماندني را بر تك تك سلولهاي جسم و روحش

لمس و حس ميكند. در اين روز است كه نياز  بپديده خوشبختي بنام ايمان  را با

تمامي وجودت درك ميكني. روز فوق العاده سوزان و كشنده و در عين حال لذت

 بخشيست.

جالبه،  ممكن است اين سئوال براي  يكي از عزيزان  مطرح شود كه در چنين روزي كه انسان خبر مرگ عزيز ترين موجود تاريخ عمرش را ميشنود چه لذ تي ميتواند داشته باشد. جواب در اين هست كه اتفاقا به اين دليل ميتواند بهترين روز زندگي يك انسان باشد كه  امروز روز ملاقات با خالق هستي نيز ميتواند باشد . زيرا در چنين روزيست كه اگر انسان در پيشگاه او مئومن باشد و چون او خود فرمود من ولي مئومنين هستم پس ولي شما امروز در مهماني شما نيز شركت ميكند و چه افتخاري بالا تر از مهمان كردن صاحب خانه ؟. مايلم درس تجربه اي را كه او بما آموخت  را با شما در ميان بگذارم . همه ما ميدانيم كه مرگ يك امر حق است ، و هيچ موجودي را از چشيدن آن امكان فرار نيست .پس زماني كه يك امر حق  و آِنهم از سوي تنها مالك جهان هستي حتي مالك جان ما امر باجراي آن ميشود و ما نيك ميدانيم كه هيچگونه دخل و تصرفي در بود و نبود آن  امر حق نداشته و نميتوانيم داشته باشيم پس بهتر نيست كه در اين لحضه با او يك معامله جاويد و بسيار سود مندي را انجام دهيم ؟. ميدانيم كه  در يك سوي آن يك انسان داغ ديده و نا توان و در عين حال پذيرنده است و در طرف ديگر مالك جهان هستي و امر مباركش .خوب پس ميشود آِن ضرر ظاهري و موقت  را تبديل به يك معامله پرسود و هميشگي كرد .چگونه ؟.اينجاست كه درس قران بفرياد ميرسد  و ميشود بهترين آموزنده. البته اگر لحظه سعادت و خوشبختي ظهور  ايمان بفرياد برسد.

 اينكه عرض ميكنم اگر، باين دليل هست كه انسان  اولا موجود بسيارناتوانيست

ثانيا،در صورتي كه از قبل آمادگي براي چنين روزي را نداشته باشد چى ؟!.و

از طرف ديگر هجوم شياطين از اطراف انسان كه فريادت ميزنند ، ديدي ؟

اين ان خداي مهرباني بود كه يك عمر پرستشش ميكردي! اين است رحمت آن

خداي تو ؟ ،و پاره اي از اطرفيان تو كه با دين تو سر ستيز دارند امروز ميشوند

بهترين دلسوز تو!!!! ديدي گفتم يك عمر هي دولا و راست نشو! اينهم جوابت.

خلاصه كلام  امروز بمعناي مطلق كلمه روز ،روز امتحان است .و اكنون لحظه

ايست كه آن هستي بخش جهان هستي   همه آن جوابها را در آرامش تو و سر

 فرازي تو در نهايت حيرت همگان بمعرض نمايش ميگذارد. مطمئن باشيد كه

بدون او امروز عبور از اين آتش غير قابل امكان است .البته و صد البته آرزو

ميكنم كه هر گز با چنين امتحاني روبرو نشويد. البته انسان ميبايستي از قبل

سرمايه گذاري ايماني  لازم را كرده باشد چون زماني كه سيل تمام خانه را

 فراگرفته كه نميشود بدنبال خريد بيمه جبران خسارت سيل رفت !. آِنروز كه

دريك لحظه و  با يك تلفن تمامي جهان در پيش چشم انسان سياه ميشود ،آن روز

 انسان به وجود دو پديده پي ميبرد. يكي پديده مصيبت هست و يكي پديده ايمان.

در چنين روزيست كه تمامي چشمها به ناخدای این کشتی در هم شکسته  دوخته شده ، همه ميپرسند كه  ايا

اوبا خود و درون آتش گرفته  خود چه ميكند ؟ ،آيا  امروز اين كشتي در حال غرق را چگونه به ساحل نجات و رستگاری

هدايت ميكند ،همه چشمها در چنين روزي بتو دوخته شده و چشم تو بدستهاي پر

مهر او .امروز تو  زير لب زمزمه مكني :

عمريست ميزنم قدم اندر ولاي تو        برگو اسير بند بلا را چه ميدهي

بوسيدن دستهاي پر مهر او در چنين روزي بسيار لذت بخش است.درس

هميجاست، اين بزرگترين درس اين آيه است . بايد از قبل آماده شده باشي ،يعني

قبل ازبروز حادثه ميبايستي آمادگي روبرو شدن با مصيبت را كسب كرده

باشي،اجازه دهيد .

مثالي براي شما بزنم.آيا هيچ عقل سالمي ميپذيرد در حالي كه خانه آتش گرفته

و تمامي ساختمان در ميان شعله آتش مشغول سوختن آست  به شركت بيمه

تلفن كنيم ، و به شرکت بیمه بگوئیم که ، ميخواستم براي منزلم كه در حال سوختن در آتش است بيمه آتش سوزی بخرم !!

 و همانطؤر كه قبلا عرض كردم آيا قابل باور هست كه زماني كه خانه را آب گرفته بدنبال خريد بيمه سيل باشيم؟!.نخير ،تمامي اين پيشگيريهارا بايد خيلي قبل از بروز حادثه انجام داد .در بحث ايماني همين طور هست حتما انسان ميبايستي از اوان زندگي براي چنين روزي چه خوب و چه بد زير سازي

ايماني لازم را كرده باشد.

نگاه كنيد به تاريخ برگزيده گي انبياء، تمامي اين پيامبران در يك دوره از دوران

قبل از بعثتشان در كوره امتحان آزمون قرار گرفتند .و همگان سر بلند و رو سفيد

آزمون را با موفقييت از سر گذراندند.

به سر نوشت نوح پيامبر نگاه كنيد . او بامر خداوند مامور به ساختن كشتي  و آن

هم در خشكي ؟ و نه در كنار آب ميشود .هر روز مورد طعن، و زخم زبان هم

ولايتي هاي خود قرار ميگيرد .ساختن كشتي انهم در سرزميني كه بنا بر تجربه هر گز نياز بكشتي نبوده ؟! .اما نوح پيامبر فقط به امر او توجه دارد و بس.

بسر گذشت ابراهيم نگاه كنيد، به آنچه را موسي پيامبر از سر گذراند .23 سال

دوران پيامبري محمد(ص) چي ؟.ساحرش ناميدند. آنهمه جنگ نابرابر را باو

تحميل كردند .جالبه او تنها پيامبريست كه هنوز هم بعد از گذشت 14 قرن دشمنان

 رهايش نكرده اند!.و نخواهند كرد .اين ها همه براي آنها كه رفتند و براي ما كه

در راهيم همگي يك آزمون است.

همباوران عزيز ،آرزو ميكنم كه نه شما و نه هيچ انساني در آزمايش از دست دادن فرزند دلبند و عزيزخود مورد آزمايش قرار نگيريد ،باور ندارم در طول زندگي انسان لحظه اي  درد ناكتر و سختتر از آن لحظه وجود داشته باشد ،من

در يك لحظه پدر و مادرم را در يك تصادف اتومبيل از دست دادم،تصور ميكردم

اينجا پايان زندگي و پايان عمر من است،ميگفتم دردي بالا تر از اين نميشود در يك لحظه پدر و مادرت را همراه هم از دست بدهي؟ دو سال بعد برادر جوانم را

در سن چهل سالگي از دست دادم بخود گفتم امروز حتمي پايان همه چيز خواهد بود ،من ديگر زنده نخواهم ماند ! اما غافل از اينكه ان دوست جانانه سرنوشت

  بهتري را براي ما تدارك ديده بود ،سرنوشت از دست دادن تنها پسرم؟ اما آرزو

ميكنم كه حمل بر خود ستائي و  منم زدن  نباشد،اما خداوند رحمان خود شاهد است كه حد اكثر در 60 ثانيه اول كنترل خودم را از دست دادم،و از آن روز تا بحال مئومن باين هستم كه حتمي اين تاج افتخاري بود كه خداوند رحمان بر سر بنده و افراد خانوده ام گذاشته،مطمئن هستم كه اراده خداوند رحمان بهترين اراده هم براي پسرم و هم براي اين بنده حقير بوده و هست.

خواننده محترم و عزيز حيات ما انسانها سراسر آزمايش است وآزمون،و در

صورت عدم آمادگي براي روز امتحان مطمئن باشيد كه شكست ما حتمي

 خواهد بود ،اين  نه تنها براي روز خوف،و جوع،و نقصانهاست، ما در روز و

روزگار داشتنها نيز امتحان ميشويم، براي همين هم هست كه قرآن ميفرمايد : و

بشر الصابرين،آنها .كه در تمام موارد زندگي چه در زمان داشتنها ،و چه در

دوران كاستيها.انسانهاي صبور و با اسقامت بودند، وايستادند.واما معناي قسمت

دوم آيه كه توجه به آن فوق العاده مهم و حياتيست. حالا ما همه آن ناملايمات را

بلطف او به ديده منت پذيرفتيم.اكنون چه نتيجه اي مارا حاصل ؟.

لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ (155) الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (156) أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (157. سوره مباركه بقره.

و اما اكنون ببينيم كه چه بشارتي و بكدامين گروه و چه نوع بشارتي و از طرف

چه كسي و براي چه مد ت خواهد بود.

ابتدا بكلمات و باز بيني آنها ميپردازيم.

اصابت= رسيدن ،پس بكساني كه در رهگذر ان پذيرش و قبولي در آن آزمون

بسيار سخت از امتحان سر بلند بيرون آيند  بيك چيزي ميرسند ،و ان چيزچيست؟

مصيبت= ناگواري،اندوه ،غم،اما اين معناي عام اين كلمه است، كه البته معناي

ديگر آن شادي نيز هست چون در فرهنگ عرب بباران بموقع، و بجا كه براي

مردم شادي و براي زمين حيات ميآورد صوب ميگويند.پس مصيبت هم ميتواند

غم باشد و هم شادي پس آنها كه در هر شرايط چه غم و چه شادي اين جمله

حيات بخش را بر زبان ميآورند و از صميم قلب ميگويند انا للله و انا اليه راجعون

به چه چيز مهمي اقرار ميكنند؟

1-با تمام وجود اقرار ميكنند كه ما ملك خداوند هستيم،و با تمام وجود اقرار ميكنند

 كه نه تنها خداوند مالك جهان هستيست، بلكه او مالك من بنده نيز هست ،توجه

كنيد كه ما انسانها داراي هيچ گونه مالكييتي در جهان نيستيم! در حقيقت اگر فكر

ميكنيم كه مثلا مالك اين خانه ولو اينكه تمام بدهكاري انرا نيز پرداخته و هيچگونه

بدهكاري هم بر روي اين ملك نداشته باشيم ما مالك صد درصد آِ ن هستيم  سخت در اشتباه هستيم، همين خانه را ميتوان با يك خطاي ناخواسته و  در كمتر از زمان از دست  داد ! چطور ؟ اگر خداي ناخواسته ما در يك تصادف غير عمد كسي را معلول كرديم و تقاضاي ادعاي خسارت او بيشتر از بيمه ما بود چه كسي بايد آنرا جبران مالي كند؟ فروش همين خانه بدون بدهي.

،ما حتي مالك جان خود نيز نيستيم چه رسد به چيز هاي ديگر.مالكيت ما يك مالكيت موقت و مدت دار هست.حتي مالكيت جانمان.

پس در اينجا اقرار كرديم كه ما ملك تو هستيم و تو مالك مطلق بر ما و بر جهان

هستي.و بلا فاصله بعد از آن ،اقرار زيباتري ميكنيم، و انا اليه الراجعون .

در اينجا مئومنين يك معامله زيبائي انجام ميدهند ،آنها كه ميدانند كه هيچ گونه

مالكييتي بر هيچ چيز ندارند بخاطر برخورداري از آن ايمان پاك در اين لحظات

حساس ميگويند ما اقرار ميكنيم كه اكنون پرونده ما در تمامي شئون حيات دو

جهان در دستهاي پر خير و بركت تو قرار ميگيرد، پس تو هر حكمي را كه صادر فرمودي بر ديده منت ميپذيريم.تنها تقضاي من بنده از تو مالك هستي اين هست كه مارا رها نكني و كار ما را بخودمان واگذار نكني كه سخت بازنده ايم.

خوب حالا در جواب اين ايمان پاك چه پاداشي را دريافت خواهند كرد؟.

اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه ،توجه كنيد كه اولئك به يك گروه خاصي

اطلاق ميشود آن گروه خاص چه كساني هستند؟ همين مئومنين كه در سختترين

لحظات زندگيشان بعرض مباركش رسانيدند كه يارب ما نيك ميدانيم كه اكنون

راهي سفري هستيم كه پايانش در آغوش زيباي رحمت تو قرار گرفتن است.

در نتيجه ميفرمايد عليهم صلوات من ربهم و رحمه، جالبه خود صلوات به تنهائي

يك نوع رحمت است ،اما رحمه دومي استمرار و دوام و هميشگي اين رحمت را ميرساند و زيبا تر اينكه و اولئك هم المهتدون، در پايان باين نكته توجه فرمائيد كه

هدايت از آن تمامي افراد بشر هست ،و همه هدايت مييشوند.  اما گروه خاصي آنرا با تمامي وجودشان دريافت ميكنند،و با آن عيش ميكنند،زندگي ميكنند،و در تمامي شئون زندگيشان بدون اين چراغ هدايت قدمي بر نميدارند . ودر.نهايت

با همان كوله باري هدايت بسوي او،آن  مالك مطلق جهان هستي باز ميگردند.

همراهان عزيز در يك جمع بندي بعرض شما ميرسانم كه. همه ما در طول حياتمان بهر نحوي مورد آزمايش قرار خواهيم گرفت.پس

اولا، اين آزمايش لزوما پديده شومي نيست لازمه حيات است.لازمه رشد است

ثانيا، اكنون كه قرار هست هر كدام به نحوي مورد آزمايش قرار گيريم بهتر نيست كه از پيش خود را براي رودرروئي با آن آماده كنيم؟.تا ضربه نخوريم؟.

ثالثا،آيا شما هيچ فكر كرده ايد كه چرا خداوند بعنوان صادقترين معلم سئوالات اين امتحآنات را  از قبل بصورت عملي و تجربي پيش روي  تعدادي از برگذيدگان  موئمن خود گذاشته و از طريقه پديده زيباي وحي آنرا يك جا در سبد قرآن كريم قرار داد و اكنون ما به عنوان خوشبخترين امت مفتخر به عمل به آن هستيم انشا الله . ؟ فكر نميكنيد كه اين كار صرفا بمنظور اظهار محبت خاصش بما بوده؟ پس اجازه دهيم با ثپت نام در مدرسه ايماني به خداوند رحمت ،خود را براي آنروز اماده كنيم .تا در صورتيكه مشييت او بر امتحان ما در هرموردي قرار گرفت

بفضل و مرحمت خاص او نه تنها غافلگير نشويم،بلكه در چنين روزي مورد صلوات و رحمت او قرار گيريم. انشا الله.

التماس دعا .دوست دار شما      نادر انتظام  دهم مارچ 2012.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.