برای وطنم
بدست mreza • 7 دسامبر 2022 • دسته: نوشتارعشق من ، وطنم
مادرم ، خاکم ، عزیز جانم
قلمم به دیوار بودنهای تو تکیه کرده
شب ها در گلستان خیالت به آزادی تو فکر میکند
و روزها ، زبان خلق تو میشود و دوستت دارم را فریاد می کند
امیدم ، من شب ها صفیر گلوله ها ی تفنگ دشمن خارجی را که ،
در جبهه های دفاع از تو از بالای سرم می گذشت را در خواب می بینم
و ما با نثار هزاران جسم و جان عاشقانه از تن زیبای تو دفاع کردیم
هیهات همسفر ، نمی دانستم که ، دشمن من و تو در پشت جبهه
و در جمارانهای ایران ، با نگاه بی احساسش بدنبال فروش تو به بیگانه است
برق خنجرش را در پشتت می بینم ، خدا لعنتشان کند
عزیز جان ، من در جبهه دفاع از تنت ، ترا خون آلود دیدم ، و فرزندان تو
با نثار جسم و جان خویش مرحم زخم های تو شدند ، روانشان شاد
وطنم ، جراحت آن زخم ها کجا و گلوله دشمن خانگی کجا
عشق من ، نگران نباش فردا ، دست های دختران کرد و بلوچ ترا می بینم
که ، بر گردن پسران تو حلقه زده
و سرود آزادیت را از حلقوم قلمم فریاد می زند
مادرم ، برای پیروزی فرزندانت دعا کن
که ، عاشقانه دوستت داریم .
هفتم دسامبر ۲۰۲۲ ، نادر انتظام .