نامهای زیبای خداوند

بدست • 14 فوریه 2012 • دسته: نوشتار

بسم الله الرحمان الرحيم.

 

حضرت آفريدگار جهان هستي را اسماء نيكيست كه تنها برازنده وجود مبارك آن تنها آفريدگار ، بيهمتاي جهان هستي ميباشد.

 

آن مسلم كه راز و نياز بپيشگاه مبارك آن بينياز كه تمامي جهان هستي از آن اوست، و در دستهاي تواناي اوست،تنها نيازمند يك دل عاشق است.

 

دل كه شكست و عاشق شد ميشود خانه او، و اين صاحب خانه رحمان تنها با يك ايما و اشاره درخواست معشوق را در مييابد ،ولي اما چه خوش و نيكو كه ما نسبت به نياز مندي خودمان از وجود اين اسماء الحسني او آگاه باشيم.

 

و لله الاسماء الحسني فادعوه بها. آفريدگار جهان هستي را نامهاي زيبائيست كه بهتر آن است كه او را با اين نامهاي زيبا بخوانيد.

 

 

 

الرحمان= رحمتي فرا گير بر كل جهان هستي. دوست و دشمن همگان از آن برخوردارند.

 

الرحيم= پناهگاهي براي عشاق ،در اين خانه تنها كساني را بدان رهيست كه دل شكسته را بر سر دست هاي ناتوان و خسته خويش گرفته اند و در پشت اين در با زبان دل بدر ميكوبند. ايمان داشته باشيد درب رحمت خاص گشوده خواهد شد.

 

الملك= او برترين بر جهان هستيست، نيازي بكوبيدن ديگر در ها نييست.

 

القدوس=او پاكترين و منزه ترين از هر عيب و نقص است.

 

السلام = تنها در آغوش سراسر سالم او ميتوانيد سلامت جوئيد.

 

الموئمن=در خانه امن الهي  است كه ميتوانيد بامنييت كامل دست يابيد.

 

المهيمن= بهترين نگهبان و بهترين نگهدارنده.

 

العزيز= با عزت ترين عزيزان. در اينجا هر گز با ذلت روبرو نميشويد.

 

الجبار= جبران كننده همه كمبود ها.

 

المتكبر= بر دامن كبريائي او گردي نخواهد نشست.

 

الخا لق= تنها هستي بخش، تنها بوجود آورنده.

 

الباري = بوجود آورنده.

 

المصور= بآنچه در جهان هستي قابل ديدن هست او صورت بخشيده.

 

الغفار= پوشاننده ،مخصوصآ پوشاننده روي گناهان بندگان خود.

 

القهآر = بالاترين قدرت بر جهان هستي.

 

الوهاب= بخشنده بيتوقع، بدون هيچ چشم داشتي ميبخشد.

 

الرزاقٓ= روزي رسان به تمامي موجودات در جهان هستي.

 

الفتٓاح= گشاينده .

 

العليم = عالمي كه علمش بر تمامي علوم در جهان احاطه دارد.

 

القابض = جهان در قبض و بسط است،در هم ميشكند، محدود ميكند.

 

الباسط = گستراننده، گشاينده،

 

الخا فض = پست كننده.

 

الرافع = بالا برنده.

 

المعز = عزت دهنده.

 

المذل = ذليل كننده.

 

السميع = نهان شنواي همه ناشنوائيها. باو اطمينان كن او شنواي هر رازيست.

 

البصير = بيننده نا ديدنيها،او تنها كسيست كه پشت ديوار فردا را نيز ميبيند.

 

الحكم = تنها داوري كه به عدل مطلق حكم خواهد داد.

 

العدل = او نتنها عادل است بلكه او خود عدل مطلق است.

 

اللطٓيف = او با لطفترين، و با محبتترين دوست شماست.

 

الخبير = آگاهي و علم او بر جهان هستي احاطه دارد .

 

الحليم = او صبور ترين صبوران است،بردبار است.

 

العظيم = در بزرگي همتا ندارد ، او بزرگ ترين بزرگهاست.

 

الغفور = غفران و پوشاندن روي گناهان من،و تو تنها برزنده وجود مبارك اوست.

 

الشكٓور = بهترين پاداش دهنده است،او خيرشٓاكرين است.

 

العلٓي = بلند ترين مقام در جهان هستيست.

 

الكبير = او تنها بزرگ جهان هستي است.

 

الحفيظ = او حافظ و نگهدارنده تمامي آفرينش خويش ميباشد.

 

المغيث = پناه دهنده ،پناهگاهي كه هرگز پناهنده را رسوا نميكند.

 

الحسيب = حسابگر، در حسابگري او هيچ شك نكن او حق مطلق است.

 

الجليل = بزرگ، كدام بزرگ؟ بزرگي كه برترين بر جهان هستيست.

 

الكريم = با كرامت، با كرامتي كه هيچ منتي بر سر تو نميگذارد.

 

الرقيب = مراقب، حافظ و مراقبي كه هر گز غيبت ندارد.

 

المجيب = اجابت كننده، در تمامي طول آفرينشش هر گز دست رد بر سينه هيچ تمنٓا كنندئي نزده.

 

الواسع = وسعت دهنده آيا در جهان هست هيچ كريمي را سراغ داريد كه وسعت كرامت و بخشش او بوسعت كل جهان هستي باشد ؟. كريمي كه مغفرت و رحمت او باندازه وسعت كل جهان هست باشد؟ آيا ما ميدانيم وسعت جهان هستي چه قدر هست؟.

 

الحكيم = دانا ،استوار،حكمت و آگاهي او فراتر از هر علمي،و عالمي ميباشد.

 

الودود = بسيار مهربان ،چه قدر مهربان؟ زماني كه هر كدام از اسماء او ، يا صفات او بالا تر از وسعت آفرينش اوست پس مهر و محبت او نيز در همان وسعت است،او ودود هست يعني مهربان هست كدام مهر ، كدام مهربان؟ چه

 

مهري كه ما وسعت ان مهر را نميدانيم.او ودود است.

 

المجيد = شريف، بزرگوار،در شرافت نيز همتا ندارد.

 

الباعث = سبب،انگيزه، جالبه خود سبب هست ،خود مسبب هست، و او تنها سبب ساز مطلق است.

 

الشهيد = شاهد و گواه،او شاهد يست كه اولا شهادت دروغ نميدهد،هر گز در هنگام شهادت غيبت نميكند ،و مطمئن باشيد كه تنها شاهديست كه حق مطلق است.

 

الحق = زماني كه او يكي از اسماء اعظم خويش را حق انتخاب فرموده و اين حق مطلق هميشه و در تمام احوال در كنار شماست، باو اعتماد كنيد.

 

الوكيل = كسي كه با و اعتماد كني و كارت با و ميسپاري،جالبه تنها وكيلي كه هيچ حق الوكاله از موكل خود نميخواهد ، تنها وكيلي در از جزئيترين مطالب پرونده از موكل خود نيز آگاه تر است.

 

القوي = با قدرت، حتمن همه ما بر اين باوريم كه براي اجراي كوچكترين كار در زندگي نياز به برخورداري از يك قدرت هستيم ولو اين قدرت بسيار هم كوچك و نا چيز باشد، تا چه رسد باين كه براي اجراي كار شما بزرگترين و عظيمترين قدرت بر جهان هستي پشتوانه بر آوردن نياز شما باشد،چه زيبا و ارامش دهنده است تكيه زدن بر آن قدرت لايزال ، و هميشه زنده در آفرينش.

 

المتين = با متا نت، قوي،  در قران كريم در سوره الذاريات آهي 58 ميفرمايد

 

(ان الله هو الرزاق ذوالقوت المتين) يقيناّ الله است كه او روزي دهنده و داراي نيروي (متين) قوي و زياد است كه هيچ نيروئي در جهان توان غلبه بر اين نيرو را ندارد.تصور ميكنم با اينكه قصد ورود به بحث تفسيري ايه را ندارم اما براي بهتر اشنا شدن با معناي كلمه متين كه در فرهنگ فارسي تنها به يك معناي ان بعنوان متانت بيشتر توجه شده، بايد توجه داشت كه معني ديگر اين لغت (قدرت)

 

است اما قدرتيست  توام با متانت و ارام و غير قابل شكست، و حتمن غير قابل غلبه خواهد بود.

 

الولٓي = مددكار،دوستدار،نگهبان،دوست قابل اعتماد.

 

الحميد = ستوده به جميع نيكيها،ستايش شده.

 

المحصي = پاك كننده، زماني كه زرگر ميخواهد طلا را خالص كند آنرا ميجوشاند،يا بهر وسيله اي متوسل ميشود تا طلايش را ناب و خالص گرداند،حالازماني كه من انسان بخواهم وجودم را از هر ناخا لصي پاك كنم

 

طلاي وجودم را پيش كدام زرگري ميبرم؟ بپيشگاه او، آن محصي اصلي آن محصي كه در عين حال المبدي هم هست.

 

المبدء = آغاز كننده ،آشكار كننده.

 

المعيد = حا ذ ق ،باتجربه،انجام دهنده.

 

المحيي = احياء كننده،زنده كننده.

 

المميت = ميراننده.

 

الحيٓ = زنده.

 

القيوم = پا بر جا .

 

الواجد = پاينده،توانگر.

 

الماجد = بزرگوار، بخشنده.

 

الواحد = يكي، تنها.

 

الاحد = قبل از واحد، بوجود اورنده واحد،بيهمتا .

 

الصمد = مطلق بينياز.

 

القادر = با قدرت.

 

المقتدر = با اقتدار، بلند مرتبه.

 

المقٓد م= عقبدارنده،بعد از همه باقي.

 

الموٓخر= پيش دارنده،قبل از همه حاضر.

 

الاول = اولاولين.

 

الاخر = آخر، بعد از همه باقي.

 

الظا هر= همه جا اشكار و ظاهر.

 

الباطن = باطن و باطن بين.

 

الوالي = فرمانرواي مطلق،حاكم بر هستي.

 

المتعال = بسيار بلند مرتبه.

 

البٓر = بسيار نيكي كننده.

 

التٓواب = توبه پذير.

 

المنتقم = سخت انتقام گيرنده.اما از چه كسي؟ از انكس كه در حق شما ظلم كرده.

 

العفو = بسيار با گذشت.

 

الرئوف = با عاطفه،بخشايشگر،رفع كننده بديها و گرفتاريها.

 

مالك الملك = صاحب ملك هستي.

 

ذولجلال والاكرام = با تمام جلال و جبروت با اكرامترين نسبت به بندگان خود.

 

المقسط = عادل ، تقسيم كننده بعدل.

 

الجامع = جمع كننده.

 

الغنٓي = ثروت دار.

 

المغني = توانگر كننده.

 

المانع = باز دارنده.

 

الضٓارٓ = ضررو زيان زننده .

 

النافع = سود دهنده.

 

النور = او نور جهان هستيست.

 

الهادي = راهنما، هدايت كننده .

 

البديع = آغاز كننده.

 

الباقي = هميشه ماندني.

 

الوارث = در نهايت وارث و صاحب كل جهان هستي اوست.

 

الرشي= برد بار ،دانا،راهنما.

 

الصٓبور = بسيار با صبر و حوصله تا روزي كه دست انتقام از آستين قدرت بي حد و حصاب بدر آورد،و آنگاه به ظالمان ، و مستبدين تاريخ بفهماند كه ظلم و استبداد بدترين و زشتترين عمل خلاف نظام آفرينش او بوده است.

 

                 چگونگي تلاوت اسماء الحسنيٓ

 

گرچه تلاوت و توسل به  هر كدام از اسماء باريتعا لي به تنهائي دل مئومن را سر شار از شور شعف و اميد ميكند ،اما چه زيباتر خواهد بود كه نسبت به نياز

 

خود ذات مبارك او را صدا كنيم. مثلا تلاوت رحمان بتنهائي خالي از هر اشكاليست ،اما آيا زيباتر و دلنشين تر نيست كه انسان مئومن او را با نامهاي

 

همسو و همريشه بخواند؟.

 

تصور ميكنم بهترين و دلنشين ترين طريقه خواندن او ان طريقيست كه دل صدايش ميكند.

 

اما از خواندن دعاي جوشن كبير كه در بكارگيري اسماء زيباي ان هستي بخش رحمان بقول معروف سنگ تمام گذاشته دريغ نكنيد .

 

                                          التماس دعا ، نادر انتظام

 

                                          چهاردهم فوريه 2012

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.