عدم پوزشخواهی ایرانیان
بدست Nader • 16 آگوست 2018 • دسته: نوشتارخداوندا تو پوزش نا دانی های مرا بپذیر .
اشتباه کردم ، اما عذر خواهی نخواهم کرد ؟!!.
پاریس ، دوازدهم اکتبر ۱۹۷۸ ، جهان متحیر از ورود یک انسان ناشناس به عرصه سیاست ، آنهم یک روحانی ؟! . من نیز یکی از هزاران دانشجوئ خارج از کشور ( مقیم آمریکا بودم ) که در یک افطاری ماه مبارک رمضان در دانشگاه ام ، آی ، تی آمریکا در ایالت ماساچوست ، بدون هیچ هدفی واردجریان این معرکه بنام انقلاب شده بودم .
آن روز ها اگر گرین کارت آمریکا را نداشته و یا سیتیزن این کشور نبودی حتمی باید برای ورود به مسائل سیاسی بسیار دست به عصا کار میکردی ، زیرا هر آینه این امکان وجود داشت که افسر اداره مهاجرت از دوستداران شاه باشد و شما را بهر بهانه اگر اخراج نکند ، اما در دست انداز های باز جوئی نگرانت کند . من یکی از نادر دانشجویانی بودم که ترس از اخراج از کشور یا قطع دریافت پول دولتی از ایران را نداشتم . با پول ۲۰ کار در بیمارستان که بیشتر آنرا پس انداز کرده بودم ، و با در دست داشتن گرین کارت معتبر آمریکا از این دو واهمه همگانی در امان بودم . سپاس از مرحمت خداوند .
بر این دو پشوانه علاقه به آقای خمینی که از سال ۱۳۴۲ در پس مرگ آقای بروجردی که ، مقلد ایشان شده بودم و بر خورداری از هنر خدادادی سخنوری ( ولو از رو خوانی نوشتار دیگران ) و عوامل دیگری را بیفزائید ، بنا بر این منهم وارد گود مخالفت با حکومت پهلوی شدم !! و این در حالی بود که نه من و نه هیچ یک از افراد خانواده ام کوچکترین نارضایتی از آن حکومت نداشتیم . اما از شما چه پنهان درد درد مندان کشور را با تمام وجودم لمس میکردم . از بستگانم جوان سر به نیست شده توسط ساواک تا بازجوئی های بیمورد از خودم تا شاهد پرداخت رشوه هائی که برای گرفتن هر قرار داد بزرگی به جوجه بچه های خاندان پهلوی باید پرداخت میشد همراه با پاره ئی ازدگر درد های هموطنانم بر آنم داشت تا ، بهر صورت من هم در نشستهای دانشجوئی و سپس تظاهرات شرکت و در صورت نیاز سخنی رانده شود..
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين ،اولین نشست معارفه ، ارتقاء آدم درحضور خداوند با شرکت تمامی نیروهای جهان هستی ( ملائکه ) تشکیل شد . حضرت خداوند به تمامی این نیروها به سجده در برابر این عزیز دردانه خداوند ( جناب آدم ) امر فرمودند ، فرشتگان همگی اطاعت امر کردند و جناب آدم بعد از خداوند مفتخر به فرمانروائی در زمین شد . در این میان یکی از فرشتگان ( شیطان ) در نهایت غروز و تکبر ورزی از اجرای امر خداوند سر پیچی کرد و از رانده شده گان از مقام فرشتگی شد .
صدای انقلاب تان را شنیدم ، اما پوزش نمی خواهم !! این کسر شان اعلیحضرت شاهنشاه آرامهر شاه شاهان بزرگ ارتش داران بعد از ۳۷ سال می بود !!.خودش نخست وزیر ۸ ساله اش را زندان می کند ! و سپس همسرشان میفرمایند اعلیحضرت به هویدا فرمودند از ایران برو ؟!!.
جناب هویدا در دادگاه میفرمایند من روزیکه ۱۳ سال قبل بر سر کار آمدم ، خودکار بیگ ۵ ریال بود ، هنوز هم ۵ ریال هست ، اما از اینکه خاموشی برق در هرروز میلیونها دلار به کاسب بیچاره ضرر میزند پوزش نمی خواهم !!
چه درد ناک ، پذیرش قطع نامه ۵۹۸ را بیاد دارید ؟ ۷ سال ۹ ماه دیر تر از اولین امکان صلح با پیروزی و دریافت غرامت ایران ؟ .خطاهای بی کفاتی سردار سازندگی که ایران را بیابان کرد را می بینید؟ ۸ سال دوران به اصطلاح ، اصطلاحات که به یک تدارکاتچی ختم شده را فرامش که نکردید ، کردید ؟ . انتصاب خیانتکارانه و جنایتکارانه ۸ سال دزدی و بر باد دادن میلیاردها ثروت این ملت توسط رئیس جمهور عزیز دردانه جناب رهبر را که حمتی فراموش کرده اید !!! زیرا اکنون در هر مهمانی و محفلی از شجاعت این خائن به ثروت ، آبرو ، و دین و دنیا و آخرت این ملت از افشا کردن خانواده برادران لاریجانی چنان سخن رانده میشود که گوئی ایشان هر گز هیچ اقدامی بر علیه امنیت ملی آن کشور در آن ۸ سال که نکرده اند !! که هیچ ، بلکه قرار هست بعنوان منجی این ملت خود بخواب زده ، قیام و آبروئی را که خود از ما برده برگرداند و ۷۲۰ میلیارد ثروتمان را هم که در یکی از پس کوچه های نارمک برای آینده مان بزیر خاک دفن کرد به فرد فرد این ملت به یارانه گدائی عادت کرده باز گرداند ؟؟!!.
“من اشتباه کردم ” اما ، معذرت نمی خواهم !!. بر گرفته از آخرین فرمایشات جناب رهبر معظم در مورد برجام؛ برجامی که سراسر خطا بود و شخص ، شخیص ایشان آنرا نرمش قهرمانانه نامیدند. بفرمائید مشت و مال د لابلای نمد های داروغه های حضرت قاجار .
بنا بر شهادت تاریخ هیچگاه هیچ رهبری ، فرمانروائی ، پادشاهی ، حتی یک امنیه ساده در یک ده کوره ئی در سر زمین شیطان زده خاور میانه اگر هم در زمانی که آب دریا تا به حلقومش رسیده بود، و پذرفت که اشتباه کرده اما ، هرگز از همنوعان خود این کلام زیای پوزشخواهی و معذرت خواستن را بر زبان نیاورد تا آب از سر منحوسش در گذشت !! شاه گفت صدای انقلابتان را شنیدم . اما از ۳۷ سال خطا از این ملت ستم دیده هر گز عذر نخواست .
چقدر درد ناک هست از خرداد ۱۳۶۰ هر رئیس جمهوری که بر اریکه قدرت در ایران ستم زده نشست نه تنها برای ۴ سال آنهمه خطا کرد بلکه مجددا برای ۴ سال دیگر هم انتخاب شد !!. بیاد دارم در سال ۱۹۷۷ شبی فیلمی از تلوزیون شهر بستن ( مرکز ایالت ماساچوست ) پخش میشد در این فیلم دو هنر پیشه معروف آن زمان هنر نمائی میکردند ، یکی آقای برت لنکستر بود و در برابر او خانم ناتالی وود . ناتالی دختر یک دامدار ثروتمند بود که در مزرعه پدر زندگی اربابانه داشت ، روزی در روز نامه محلی آگهی کردند که نیاز به یک کارگر داریم ، آقای لنکستر در حالی که تکه پاره روز نامه را در دست داشت جلو درب منزل ارباب ظاهر و اعلام آمادگی برای نوکری کرد . آقای لنکستر یک دهاتی سر بزیر و باغیرتی بود که ، از کله سحر تا پاسی از شب هر کاری را که ارباب ( پدر ناتالی ) به او محول میکرد در نهایت دقت آنرا به انجام میرسانید ، و شبها در کاه دان مزرعه ارباب میخوابید !! در این اثناء سرکار ناتالی خانم هم به هنگام دیدن آقای لنکستر از هیچ عشوه زنانه ( مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ ) فرو گذار نمی کرد تا بهر صورت روزی بهنگامی که لنکستر در کاه دان مزرعه مشغول خالی کردن کاه ها بود عشوه های خانم زلیخای بلوند آمریکائی یقه یوسف دهاتی را گرفت ! اما تقوای آن یوسف از ارباب هستی کجا و ترس از ارباب مزرعه برای آقای برت لنکستر کجا ؟ بهر صورت حادثه بوقوع پیوست و در پس اتمام این شهوت رانی، خانم وود یک کشیده آبداری بر صورت آقای لنکستر نواخت و گفت تو مردک آدم پستی هستی !! برت که بارها از زیر انجام این کار بخاطر احترام به نان و نمک ارباب طفره رفته بود گفت : اولا که من بارها آنهمه عشوه زنانه ترا نادیده گرفته بودم تا کا بدینجا نرسد ، اما تو آنقدر اصرار کردی تا آخر کار خودت را کردی حالا به من میگوئی پست ؟؟!! . بگذار یک حقیقت را به تو بگویم ، ممکن هست که من برسم بی عدالتی های روزگار و تولد و بزرگ شدن بعنوان یک بچه سر راهی که هر چند صباحی در مزرعه یک ارباب بی انصافی بزرگ شده باشم و با رشد در پستی و بلندیهای زندگی پست بدنیا آمده باشم ؟ که بر من حرجی نیست ، اما وای بر تو که در این همه ناز و نعمت متولد و بزرگ شده ای و خودت خواستی که پست باشی !! بین این دو پستی نا خواسته من و خود خواسته تو تفاوت از زمین تا آسمان هست .
هموطن ، از اولین اعدامها بر پشت بام مدرسه حقانی ، کشتار های بی حد و حساب دهه ۶۰ و ۶۷ و جنایت های پی در پی و ساعتی ، دزدی های میلیاردی ، رشوهای سر سام آور و هزاران هزار ناروای دیگر که در طول تاریخ این سرزمین بر این ملت و بخصوص در ۴۰ سال گذشته روا رفته گناه کدام یک از ما را کمتر میکند ؟ این ملتی که ۴۰ سال هست که هر فریبی را در پس فریب دیگر بر دیده منت میپذیرد و خود را به خواب زده !! و یا رنگین کردن شناسنامه هایتان به برای سر انگشتان خود خواسته هر ۴ سال یکبار برای انتصاب اربابانی که در پایان دوره ۸ ساله …………خود با پوزخندی به ما میگویند که شما خودتان خواستید که ………….. چه درد کشنده ای ، ایکاش که اینهمه با فیس افاده از تاریخ ننگینمان سخن نمی راندیم .
با تمام وجودم با اینکه قصد اهانت به هیچ کس را ندارم اگر دلی را شکستم از صمیم قلب با هر سلولی در تنم پوزش میخواهم .
شانزدهم آگوست ۲۰۱۸،
آمریکا . نادر انتظام .