برای زن
بدست mreza • 13 سپتامبر 2022 • دسته: نوشتارچه کسی نقش ترا بر شن های ساحل دریا کشید ؟
تو که در ترازوی آفرینش ، با هستی برابری میکردی
آفرینش به آسمان آبیش می نازد ، چشمان آبی تو که زیبا تر است
سیاهی شب کجا و ، رنگ آن دو غزال گونه چشمان تو کجا
آفرینش به خلق اقیانوس هاش می نازد ، پس سیل اشک های مادرانه تو چی ؟
آفرینش به خلق جنگل هاش می نازد ، پس سبزی جنگل چشما ن تو چی ؟
آفرینش به وزیدن باد می نازد ، اگر تو زلف بر باد نمی دادی ،
چه کسی از آمدن طوفان با خبر میشد ؟
چه کسی نقش وجود ترا بر شن های ساحل دریا کشید
تا ترا در میان امواج خروشان دریا پنهان کند ؟
اگر تو نبودی ، تکلیف زایش در هستی چه میشد ؟
اگر تو از شیره جانت شیرم نمیدادی ، من که بی تو مرده بودم
چه کسی در فردای عروس شدنت ، چادر سیاه بر تنت کشید ؟
اگر تو نبودی عشق و عاشقی چه معنا میداشت
اگر تو این همه ای ، پس چه کسی برای پنهان کردنت
نقش ترا بر شن های ساحل کشید ؟
بر خیز ، سینه سپر کن ، یکبار دیگر ، یک همسر بزا
تا این بار با قلم مردانگی ، نقش ترا بر سینه هستی بر کشد تا ما ،
با نوشیدن از پستانهای رحمت تو ، به پیشگاه تو نماز بگزاریم .
دیروز از فردا بیشتر دوستت دارم .
بیستم آگوست ۲۰۲۲ ، نادر انتظام .