نامه‌ای برای آقای خامنه‌ای ۱

بدست • 19 فوریه 2014 • دسته: نوشتار

خدا حافظ آقای خامنه ای :

 در سحر گاهانی که ، رخصتی میدهد تا به فرمانهای نهان و عیانش سرکی بکشم، سوآلی را به پیشگاه مبارکش، تقدیم میکنم ، و او در نهایت صداقت صفحه دل را میگشاید . دیشب در پس آخرین سخنرانی آقای خامنه ای ،از او پرسیدم که نظر مبارک چیست ؟ . مثل اینکه ایشان به لکنت زبان افتاده اند ؟ . از یک طرف میفرمایند ” من به مذاکرات خوش بین نیستم ؟! و از طرف دیگر به راهی که بدبین هستند ادامه میدهند ” ؟ !

 بزرگوارانه به سفره ای را که دیروز در یک مهمانی بسیار مفصل و در عین حال بسیار زیبا و هشدار دهنده امر به گسترشش فرموده بودند  اشاره فرمودند . ابتدا که وارد شد ند  همه از جا برخواستیم و تعظیمش کردیم ، صورت جمال گونه اش از نظر زیبائی در اندیشه هیچ موجودی در جهان هستی نمیگنجید ، تبسم همیشه جاویدش دل هر مشتاق عاشقی را میربود . میخواستم از خودش ، برای جمال بی مثالش ، از تبسم معنی دارش قلم فرسائی کنم که با نگاهش فهماند  : من در هستی نمیگنجم !! چه رسد به قلم شکسته تو ؟ . خاموش شدم ، اما مهربابانه سرش را در گوش جانم گذاشت و فرمود  : که به سفره نگاه کن !! برای لحظه ای درنگ کردم که معمولا صاحبخانه مهمان را بر سر سفره رحمت دعوت به خوردن میکند ، اما این بار به نظاره  فرا میخواند ؟! .

هُوَ   اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ   الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَهُ   عَمَّا يُشْرِكُونَ ( سوره حشر ۲۳) اوست خدائی که نیست   خدائی مگر او ،پادشاهیش پاک و بری از هر عیب ونقص ، آغوش پر مهرش بهترین آغوش   سالم ، امن و قابل اعتماد واطمینان است ،عزت وعزیز ی او حتی در بینهایت هم   نمیگنجد ،اما او خدای جباریست و متکبر !، از شرکی که به او میورزند حتمًی مبراست   .

این در حالی بود که حاملین عرش خدائیش زیر لب میسرودند که : اوست ، الله ، که به جز او هیچکس بر جهان هستی …..، الْمَلِكُ ؟ یا مالک ؟ یکی از مدعووین گفت نه ، این دوتا با هم فرق دارند ! گفتم پس با این یکی چکار میکند ؟ گفت : این یعنی تسلط مطلق بر رفتار و کردار مردمش . مطلق است ؟ اُه ، چه جورم ! تصرف و حکم میکند و تاخیری هم در حکمش نیست . خب قدوس دیگه برای چیه ؟ گفت تو چقدر سوآل میکنی ؟ آخر هر کدام از این ها به یک منظوری اینجا پشت سر هم قرار دارند ! یعنی هم خودش و هم سفره هائی را که پهن کرده بسیار پاک و پاکیزه است و بی نقص و بی نظیرند . جالبه  ، ادامه بده . تازه بحثمون داشت پا میگرفت که  ،دیدم فرمانبران مهمان نواز آرام  ، آرام بناکردند سفره را گسترش دادن ، من با السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ  و الْعَزِيز یش کاری نداشتم ،چون بهر صورت سفره او بود و از او هم کمتر از این ها انتظار نداشتم ، اما این تیکه آخری را نمیفهمم ! با این همه صفات رنگا رنگی که بر سر این خوان هستیش چیده ،چرا یهو رفت سر الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ؟ !!. گفت خب دیگه ، اول میفرماید : من اینم ، ولی یک اما هم بعدش می آید  ، امایش این است که ، اگر خدای ناکرده ، یکی از شما بهر کدام از این نعمتها که بر سر این سفره رحمت گذاشته ام خیانت کردید ، …… یک دقیقه صبر کن ،به چی خیانت کردیم ؟ چه جبری ؟ کدام تکبر که ما ورزیدیم ؟ ما و خیانت ؟ اصلا تو در صورت و لباس این جماعت خیانت و غرور ، تکبر ، و ظلم میبینی ؟  این ها روحانی هستند ، دین ترا نمایندگی میکنند ،  ما تا دیروز آنقدر به این ها اعتماد داشتیم که بعضی ها مون جان و مال و ناموس  ومحصول یکسال خرمن نمان را ،  میگذاشتیم تو دست این آقا ، میگفتیم : آقا این تمامی در آمد یک سال ماست ، حتی زن ماهم از همه این خبر نداره ! حتی اداره مالیات مملکت  هم از کُلَش بی اطلاعه ! و شما تنها کسی هستید که …… آقا ،  سر علی حلالش کن !. فرمود : اولا که دین  از آن من نیست ، آن روشی است که شما  آزادانه بعنوان یک چراغ پیش پای خودتون میگیرید تا زمین نخورید ، هر چه چراغ پر نورتر ،جاده روشن تر و بی خطر تر . ثانیا ، من در ابلاغ حکم آدمیت همه  شما را به جانشینی خودم در زمین بر گزیدم و نه فقط  یک قشر بخصوصی را ! این خطای شماست که به فرمان مبین من کفر ورزیدید و این گروه را بر خود مسلط کردید ، شما هم مقصرید !. ای داد و بیداد  ! پس این همه که بر ما روامیرود برای پذیرش  شرکی هست که بتو ورزیده ایم ؟ پس چی ؟ .شما هم صبح گفتید زنده باد و شب فریاد زدید ،نه ، مرده باد !! بهر صورت حالا که :

  حالا که آمدیم یک نفسی بکشیم و حالی بکنیم و فکر کردیم که برای همیشه با یک عمر جاوید در پناه رحمت واسعه او و در آغوش محبت هایش آرام میگیریم ، تو یک دفعه سخن از جباریت و تکبر میرانی ؟ این چه وضعیشه ؟ نه، نگفتم که او جباره ، او ، متکبره ؟ نه ، منظورم که خودش نیست ، پاک گیجم کردی ! این تیکه اش را باز کن ببینم کی تکبر ورزیده ؟ به چی ؟ اصلا کی و کِی مشرک شدیم که حالا  صحبت از سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ،میکنی ؟ . آقا و  شرک ؟ مگه  توی محله همه نمیگفتن که آقا شبها در سجده نماز شب غش میکنه ؟ آقا و غرور ؟ . شوخیت گرفته !  مشکل همین جاست . او ،میفرماید من نیاز به این حرفها ندارم ، جبر و تکبر و شرک تو در رفتار تو با مردمت بود که ، که چی ؟  یادت میاد که بر سر این سفره هستی چه چیز های دیگری هم نهاده بودم ؟ تو همه را یادت رفت ؟  حالا عملت را به خودت بر میگردانم !! خب ؟ خب که ،خوب گوش بده ……. اصلا بلند شو تا بریم سری به آیات اولیه همین سوره حشر بزنیم تا بهت بگم که چرا آقا دارن خدا حافظی میکنند ؟. دیوارها داره فرو میریزه ! جون من ؟ آره صبور باش .

وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۲﴾  خوب گوش کن ببین پشت این دژ باصطلاح  مستحکمی که آقا فکر میکنه برای خودش ساخته و عمله و عساکری که دور خودش جمعٍ کرده و تصور میکنه این دژ و این پیروان در تمامی عمر ضامن بقایش هستند  ، حالا چی میگذرد و چه خواهد شد ! و بعد ادامه داد و فرمود : ( گمان برده بودند که حصارهاشان ایشان را از اراده جباریت و انتقام متکبرانه خداوند در امانشان میداره ؟ اما از جائی که در اندیشه شان هم نمیگنجید ، وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۲﴾ چنان ترس و هراسی در دلشان انداخته ام  که ،خودشون با دستهای خودشون ، و حتمی با دستهای مؤمنین ، که آنطرف دیوارند ،  دارند آن حصار و بارگاه و شکوه و عظمت پوشالی خودشون  را خراب میکنند !! ایا براستی عقل سلیمی و دیده با بصیرتی هست که از این تکرار حقیقت تاریخ که مرتب در حال وقوع هست عبرت بگیرد ؟؟!! ) گفتم راستی اینها را خودشون فرمودند ؟ : پس چی ، شما نخواندید .

 ملت محترم ایران عزیز ، آخرین سنگر تکبر و جباریت جناب خامنه ای ،آقای رئیس جمهور  احمدی نژاد بود  که بگفته خودشان بیشتر از هر کس به ایشان نزدیکتر بودند !.  و ایشان و تمامی همفکرانشان تنها کسانی بودند که بر حصر موسوی و کروبی و خانم رهنورد ، و بر گور شهدای این ملت در پشت دیوار های این دژ به اصطلاح مستحکم و غیر قابل فروریختن به جباریت و تکبر ورزیدن هاشان ادامه میدادند!!. شادی ها کردند ، هرگز فرا رسیدن چنین روزهائی در اندیشه و ذهنشان نمیگنجید .

اما هیهات اگر ایشان با قرآن بیگانه نبودند به این آیات توجه میکردند که ، روزی فرا خواهد رسید که با دستهای خود و همراهانشان و البته مؤمنینی که در طرف دیگر این  دیوار هستند همه چیز را فرو میریزند وبار دیگر این بنایِ مخروبه  ، میشود مدرسه عبرتی برای شاگردان آینده که برای فراگیری درس عبرت در آن ثپت نام کرده ،و میکنند.

جناب خامنه ئی عزیز ، من به خداوندی که هستی در دستهای مافوق قدرتش هست قسم میخورم ،بعوان یک ایرانی از این که خارجی ها بخواهند یک هموطنم را خفت بدهند با تمام وجودم ناراحتم و احساس میکنم که آنهمه غرورم و افتخارم  و  تمامی جوانیم و سرمایه های مادی و معنویم به همراه این شکست بر باد میرود . اما شما و همراهانتان حصاری را بدور خودتان کشیدید و هر چه ما فریاد زدیم که آزادی و استقلال و بر خورداری از عدالت اجتماعی جزئی از حقوق ذاتی یک انسان هست ، به خاطر بلند بودن ارتفاع این حصار هرگز نخواستید صدای ما را بشنوید . و امروز هم شما و هم من از این شکست سر افکنده میشویم .

 اما ،  نازنین بزرگوار من ، هنوز چندتا خشت از دیوار باقی، و برجاست  ، و زیباترین خشت طلائی آن این هست که شما (حُر) بشوید ، و در پس آزادی خودتان ،  امر به آزادی تمامی دربندان این ملت بهر نحوی ، و از هر قبیله ای  فرموده ، و نگاهی دیگر به این سرزمین کهن با تمامی رنگهای قشنگش ، که  نقاش هستی آنرا در گویش های متفاوت ( که شما به اختلاف تبدیلش کردید ) و باورهای متعدد که ما آنرا را ههای رسیدن به او میدانیم  بیندازید .و در برابر  برسمیت شناختن حقوق ذاتی آن ملت سر توبه و تعظیم فرود آورید . نترسید ، بقول مهدی بازرگان ” توبه از آن انسان مومن هست و نه گنه کار” ؟ !. در یک معذرت خواهی صادقانه به تاریخ به پیوندید .  به پیروی از قرآن ، برای همیشه بر کلمه ننگین اقلیت بهر شکلی در فرهنگ ملت ایران  خط بطلان بکشید . از این حصار نفرت به بیرون تشریف بیاورید و ببینید جهان و در مرکز آن ایران چقدر زیباست .ایران نگین رنگین زمین اوست ،این نگین زیبا را خودش بر انگشتر این منظومه جاسازی کرده  ، ایران از خدا کارهای خداوند هستیست .

خداوندا من از صمیم قلب دعایش میکنم ،تو هم هدایتش کن. علی آقا تو هم هدایت را بپذیر.

چهارشنبه نوزدهم فوریه ۲۰۱۴ . آمریکا . شما میتوانید این مقاله و دیگر نوشتار این شکسته قلم را در سایت naderentezam .com مطالعه فرمائید . منتظر ارشادات صادقانه شما خوبان هستم .پیک [email protected]  برای اجرای اوامرتان همیشه در اطراف قلم  و کلام  شما منتظر فرمانبریست . خداوند قرآن نگهدارتان باد .

                                   نادر انتظام

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.