زنها هم آدمند ۱

بدست • 17 نوامبر 2013 • دسته: نوشتار

با نام و یاد تو، آفریدگارِ زن :

زنها هم آد مند؟!!.  شماره یک

در پس نیمروز هفتم ، که آن هستی بخشِ بی همتا ، آسوده از آفرینشی که امر به ایجادش فرموده بود ،و در پایان ایجاد هستی چنین فرمود ،إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمر….. محققا ،پروردگار شما خدائیست که ،آفرید آسمانها و زمین را در شش دوره ،پس مستولی شد بر عرش خدائیش و تدبیر میکند کار کائنات را …و سپس  در حال جلوسِ نور بر عرشِ آب(حیات مطلق) و نظاره گربر وسعت  کرسی آسمانها و زمین( نردبان  DNAیا چهارپایه آفرینش) رو به کارگزارانِ خادم :

اللَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ  لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ  لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  مَن ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ  يَعْلَمُ مَا بَينَْ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ  وَ لَا يُحِيطُونَ بِشىَْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ  وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ  وَ لَا يَُودُهُ حِفْظُهُمَا  وَ هُوَ الْعَلىُِّ الْعَظِيمُ .

منم ، الله ،تنها خداوند همیشه زنده و پایدار، هرگز،حتی در یک لحظه از آفرینشی که امر به ایجادش فرموده ام غافل نخواهم بود ، مالکیت مطلق بر هستیِ آسمانها و زمین  از آن من است . وساطت و شفاعتی ممکن نیست ،مگر به اذن و اجازه خودم. شما اجازه بهره گیری و بکارگیری از علمی را دارید که او، امر به آموزش از علم مطلق خود فرموده است .كرسى (حكومت) او آسمانها و زمين را دربرگرفته و حفظ و نگاهدارى آسمان و زمين براى او گران نيست.   بقول امامِ صادق«آسمانها و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در وسط يك بيابان و كرسى در برابر عرش همچون حلقهاى است در وسط يك بيابان» .  اوست بلند مقام و با عظمت (وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ).

و خداوندى كه عظيم وعلیم وحکیم است، امر به اجرای هیچ امری در جهان بر او مشکل نیست.وگران نیاید اورا نگهبانی آسمانها و زمین و اوست بلند قدر بزرگ مرتبه .

و اکنون به معرفی عزیز دردانه ای میپردازد ، که بفرمایش خودش:هر آنچه در زمین امر به آفرینش آن فرموده همگی و یک جا بخاطر گل جمال این عزیز دردانه و برای او بوده است . هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِيعًا.

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا   وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ   الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ   الْعَالَمِينَ .سوره م

خدا [همان]   كسى است كه زمين را براى شما قرارگاه ساخت و آسمان را بنايى [گردانيد] و شما را   صورتگرى كرد و صورتهاى شما را نيكو نمود و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى داد اين   استخدا پروردگار شما بلندمرتبه و بزرگ استخدا پروردگار جهانيان (۶۴)

شبی بود بسیار زیبا. خداوندِ خالق، مسرور از   ایجاد هستی .  آنهم با این همه عظمت ،دقت   و،وضع آن میزان بی بدیل بر کل هستی( وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ   ). وکارگزاران مفتخر از خوشنودی معبود . همه سرمست از اینکه در اجرای اوامر آن   هستی بخش، سهمی در فرمانبری از آن معبود ِرحمان در جهت این ایجاد عظیم داشته اند   . در میان آن لحظاتِ فوق آلعادهِ بی نظیر در حالی که ملائک هر کدام به نسبت نقشی   که در جهت خشنودی خالق، پیالهِ لبریز از آن شرابِ طهورِ بندگی را از ملائک حامل   عرش خدائیش بر گرفته بودند ، و سرگرم عطر افشانی شادی آفرین خود بودند ، به نا   گهان امر به سکوت شد .

مصّوِر   انسان امر به ایجاد صفوف نمود !! صدای پچ،پچ کارگزاران خلقتِ انسان در لابلای   ساز نوازندگان آهنگ مبارک باد ،و چهچه خوانندگان اپرای خلقت به سمع آن سمیع بزرگ   رسید .خالق هستی پیاله را بر کرسی سماوات و ارض نهاد و فرمود:

اراده نمودم    تا در زمین  جانشینی برای خودم   قرار دهم !!. سکوتی مطلق بر هستی حاکم . شیرینی شهد شراب ملکوتی در گلوی   فرشتگانِ تسبیح گو …. به بخشید اجازه هست ؟ سوآلی داریم ، ملائک پرسیدند. رب   رحمان ،تو در آفرینش این هستی سنگ تمام گذاشتی ،و ما نیز در فرمانبری و پاک سازی   ( تسبیح) در پیشگاه مبارکت از هیچ نظر کوتاهی نکرده و نمیکنیم . ما عاقشقانه  در طول تاریخ هستی ترا میستائیم ، مطمئننا   ،نیک میدانی که ما تسبیح گویان مطیعی هستیم . اما برای این دستمان را بلند کردیم   تا اگر اجازه بفرمائی ، پرسشی را به پیشگاه مبارک احدییتت معروض داریم ؟ . نگاه   اگاهانه رب عالم ، حاکی از رضایت طرح پرسش بود .این موجودی که احضار به دریافت   ابلاغ جانشینی فرموده ای ،فسادها خواهد کرد ! خونها خواهد ریخت ! .( بیا و ترا   به ابوالفضل دست از این کار بردار . قسم از من هست ) .

عالم مطلق   بر علم هستی فرمود : َ إِنىِّ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون. بکارتون ادامه دهید   ، من همه دانم  ، و شمابیسواد .

وَ عَلَّمَ   ءَادَمَ الْأَسمْاءَ كلُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبِونىِ   بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ(31 بقره ) جالبه ، در پس این   گفتوگو بود که ، معلم هستی ،مجموعه اسماء و استعدادهارا بعزیزدردانه اش فرا   داد…..دنباله آنچه گذشت را میتوانید از آیات ۲۸ تا ۳۳ سوره بقره پی گیرید .

موضوع مقاله من در جواب سوآلیست که یکی   از دانشجویان عزیز بنمایندگی از کلاس و در دو قسمت از درون کشور پیش روی ما   نهاده است .

” ۱- با توجه به آنچه در کشورهای   مسلمان و مخصوصا در وطن … زده ما بر زن روا میدارند !!.  آیا واقعا در فرهنگ باوری ما مسلمانان زن هم   آدم هست ؟؟!!.و اگر هست ،پس این همه ناروا و دون شمردن این موجود ، همان طور که   این ها به او مینگرند ،از چیست و  چرا ؟ .   ۲- اگر شما میگوئید که زن در قرآن منشاء آفرینش هست و ما  ، در رحم گرم او ، و از او اُنس و عشق و دوست   داشتن را فرا میگیریم  !  پس این دوگانگی را از کجاست  ؟ ! ”

قبل از پرداختن به پاسخ ، باید به دو   مطلب مهم در همین راستا ، اشاره مختصری داشته باشم .

اول اینکه ، بیابیم که زن در باور های   پیش از اسلام از چگونه جایگاهی در تفکر و اندیشه مردان  بر خوردار بوده  ؟ .ومردانِ آنها از پشت کدامین عینک  باوری و در کدامین آینهِ دینی به این موجود   زیبا و فداکار مینگریسته اند ؟!

به همین منظور برای پاسخ به سوآل اول ،   که با کدامین پشتوانه ضد قرآنی روحانیت در تسنن و تشیعِ  بیگانه با قرآن سرنوشت مادر آفرینش و آموزگار   عشق را در فرهنگ ما به چنین سرنوشت شومی کشاندند .

شما را    به مطالعه عمیق دریکی از بهترین و با ارزش ترین تحقیق های انجام شده  در تاریخ فرهنگ اسلام ، بنام ( زن و زناشوئی   )  نوشته جناب ابوالحسن بنیصدر دعوت   میکنم  . از آنجائی که کتاب ،یک تلاش کم   نظیر تحقیقی میباشد ،حتمی میبایستی محققانه به مطالعه آن پرداخت .( کتاب را   میتوانید بطور رایگان از سایت BANISADR.COM پیاده و استفاده کنید ).

در فصلی از کتاب در مورد مقام زن در کتاب   تورات چنین آمده

 

” تورات:   زن مظهر شهوت و ويرانى و دشمن مار:

 

زن يكسره از ماده است و از روح   خردمند خدايى در او نيست. در مرد روح خردمند خدايى هست (1). بدينخاطر، حاكميت   مرد بر زن مشروع است. چرا كه بر نابرابرى طبيعى ميان اين دو استوار است. بنا بر   تورات (2):

– در مرحله   دوم زن  آفريده شد و او مسئول گناه آدم   گشت. ميوه ممنوعه رااو به آدم خوراند.

– در مرحله   سوم، زن نفرين شد. خدا به زن گفت: زحمت تو را افزون مىكنيم. زحمت باردارى و   زاييدن درد، تو را خواهد بود. و از آنجا كه در زن قوه شهوت فعال است، خطاب به او   گفت (3): با مار دشمن مىشوى. بدينقرار، از زمانى كه در پندار دينى، تضاد اصل   شده، زن مظهر شهوت و ويرانگرى گشته و مرد مظهر روح خردمند و خلاقيت و سازندگى   شده، مرد حاكم و زن محكوم حكم او گشته است.

زرتشت   كه بنا به روايتى شاگرد و مريد يهوديان تبعيدى به بابل بود، بر آن شد كه خلوص   نخستين دين را به آن بازگرداند (4). اما تعليمات او نيز بنوبه خود دچار   دگرديسيها گشتند. از پيدايش امپراتورى و حمله اسكندر كه «اوستا را سوازند« (5) و   بر روى آن كار آمدن اشكانيان و اوستايى كه روحانيان از خاطر خويش به نگارش در   آوردند، تا رسمى شدن دين در امپراطورى ساسانى، تغييرات اجتماعى و از جمله تغييرات   در نگرش درباره زن و موقعيتها و حقوق و منزلتهايش، در اوستاها بازتابى گسترده   پيدا كردند. زن كه الهه زمين، مظهر عشق و سپنتايا بارور و سازنده بود، شئى گرديد   و به ارث برده مىشد. با اينحال دچار همان انحطاط نشد كه در تورات بازتاب جسته   است. زيرا در آنحال كه شئى تلقى مىشد، ناموس نيز بود. مطالعه زن در اوستاى   ساسانى و موقعيت نازلش را در دوران ساسانى به بعد مىگذاريم. در اينجا زن را از   زبان اوستا، همان كه بوده و تقريباً مانده، تعريف مىكنيم: ”

و اما در ادامه مقاله  ، بحث قرآن را پی میگیریم . ابتدا همانطور که   بارها در نوشتاری از این قلم خوانده اید ، قرآن    آفرینش و تکامل انسان را در سه مرحله بازگو مینماید .مرحله اول ، پس از آفرینش   اولیه ، اورا بشر مینامد .و سپس آفرینش و شکل گیری انسانی او در رحم مادر را   بزیبائی هر چه تمامتر بتصویر میکشد . و در همین پروسه خلقتی بود که امر بنواختن   آهنگ مبارک باد را صادر میفرماید .( سوره مؤمنون ۱۲).انسان ،عشق و داست داشتن را   از مادر و در رحم مادر فرامیگیرد .
همانطور که ملاحظه میکنید تا   اینجا هر دو جنس زن و مرد در هر دو مرحله ( بشر و انسان ) هم نامند، و همسر و   همسنگ هستند .
مسئله بسیار جالب توجهی که درپس   آخرین دوره تکاملی پیش میآید این هست که ، چه شد که جامعه اسلامی در یک چرخش ضد   قرآنی بجای همسوئی با اصول راهنمای دین خود (قرآن) مقام و ارزش زن را در برابر   آئینه تورات قرار داد ودر تمامی نوشتار و روایات با پیروی از تورات او را حوّا   نامید !!.
اکنون به قرآن باز میگردیم تا   بیابیم زن در چشم و دل قرآن در این آخرین مرحله تکامل فکری ، علمی ، ومعرفتی،   حقوقی و ایمانی با مرد اینهمانی داشته یا نه .    انشاالله ادامه دارد .

۱۱/۱۷/۲۰۱۳

 

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.