حج دیروز،حج امروز
بدست Nader • 23 نوامبر 2012 • دسته: نوشتاربا نام و ياد خداوند كعبه :
بر سر كلاس پرتوي از قرآن در عصر سه شنبه بيستم نوامبر 2012 ،شاگردي از حج باز گشته زبان به شكوه گشود كه : چرا مناسك حج بايد در همين چند روز ابتدائي ماه ذي الحجه باشد ؟آنهم حجي كه تنها طول تفاوت زمانش با اولين حج پيامبر حد اقل 1400 سال است، آنهم حجي كه تعداد مطوفين آن از 40 نفر به 4 مليون رسيده است . و حجي كه حجاج مسلمانانش در همين زمان محدود ،وبا همان وسائل ابتدائي بزير بمباران ترس و وحشت از تا مين رضاي خالق در انجام فرايض !!،آنهم فرايضي كه 90 در صد آنرا نه تنها كسي نميفهمد بلكه امكان عمل به آن در چنين شرايطي غير ممكن خواهد بود ، و آنهم شرايطي كه نه تنها لذتبخش نيست بلكه بسيار طاقت فرسا نيز ميباشد . و دهاه چرا هاي ديگر… و طوافي بدور خانه ( خدا !) و نه خانه ناس ؟!، و نه اينكه در اين اولين و تنها تجربه عمر شبي را با او خلوت كردن و آنهم در حالي كه از همه تعلقات زندگي بريده ئي و ترا نياز به اينكه در اين سفر بنا بر قولي روحاني در كنار خانه خلق با خالق هستي عاشقانه بده و بستاني داشته باشي ؟! ، ميخواستم از شما سوآل كنم كه آيا براي نجات از اين حج توام با ضجر و دستيابي به يك حج عاشقانه راهي هست ؟ وآيا سوآل من پايه قرآني دارد ؟ ….. بنا بر روش ، در اين كلاس بر تمامي شركت كنندگان است كه هر كس با توجه به كوله باري فهم خود از قرآن، موظف به پيشكش كردن برداشت خود به ديگر قرآن پژوهان ميباشد…..كلاس تهيه جواب اين سوآل را بر عهده من گذاشت. و من نيز سوآلي را كه در 1400 سال قبل از شخص پيامبر ( كه درود و سلام و صلوات جهان هستي بر او باد ) كردند را مجددا پيش روي قرآن كريم گذاشتم …… * يَسَْلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَاكِنَّ الْبرَِّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(189بقره) محمد،ازتو ميپرسند ،اين گردش شبانه روزي ، اشكال گوناگون ماه چگونه است ؟(البته ِنحوه سوآل رو به آينده دارد ، و نه گذشته، يعني در تمام طول تاريخ هرروز اين سوآل به ذهن متفكرين خطور ميكند ) و تو در جواب بگو: ما اراده كرديم تا بر چهره نيلگون آسمان شما زمان سنجي را بياوزيم تا با همين گردش ساده ئي كه شما در هر زمان شاهد آن هستيد، تعيين كننده اوقات براي شما زمينيها باشد.و وقت به حج رفتن. آنهم در تمام طول سال، و تا زماني كه اين ساعت هنوز بر اين آسمان شما در حركت است چنين خواهد بود…..و اما سوآل ديروز از پيامبر را، امروز پيش روي ما گذاشتند . و فردا پيش روي نسلي ديگر . والبته، هر روز از ما ، پيش روي زيبا و صادق تو قرآن كريم .
سوآل چنين است كه : چرا بايد مراسم حج تنها در ماه ذي الحجه و آنهم با شركت تمامي به حج آورندگان ، و بدون در نظر گرفتن همه تفاوتهائ آشكاري كه امروز با زمان نزول دارد انجام شود . با اينكه اكثريت به حج آورندگان در هنگام بازگشت ،بدون در نظر گرفتن نژاد و زبان ، رنگ پوست و ملييت و مذهب همگان اين سوقاتها را نا خواسته همراه خود به موطن خود بر ميگردانند !!.1- عدم بر خورداري از لذتي را كه براي اين سفر سالها در روياي خود ميپروراندند. زمزمه هاي زير لبي را كه در هنگام فراغ ميكردند : ( ميآيم، چون تو صدايم كردي ، براي همين هم به هنگام ورودم به اين خانه جوابت ميگويم : لبيك رب مهربان من، لبيك ، من نداي ترا با گوش جان شنيدم ، و اكنون با زبان قلبم پاسخ گويت شده ام ) . اما افسوس ، كه در اين سفر بخاطر مشقاتي كه برايم بوجود آوردند ترا گم كردم و نتوانستم روي زيبايت را كه عمري در طلب ديدار ان بودم زيارت كنم ، البته بسيار بدنبالت گشتم ، اما تنها كسي را كه در خانه نديدم تو بودي، انگاري كه تو اصلا از خانه زمين نيز رفته ئي ؟ !. 2- يا رب ، من با تني سالم آمدم اما امروز سوقات تنم دهها بيماريست كه حواله اين تن خسته ام شد ، مگر دعاي ابراهيم كه : اين خانه را خانه امن قرار دهي مستجاب نشد ؟ ، من آمدم تا سوقات عشق را ، سوقات عشق ديدار ترا براي در صف ايستادگان منتظر ببرم و شرح آنرا براي آناني كه بي صبرانه منتظر طواف( خانه مان ) هستند بازگو كنم ، چه شد ؟ خودم نيز بيمار شدم ؟ .3- من آمدم تا با فشردن دستهاي ديگر همباوراني كه از ديگر سرزمين هاي تو بدينجا ميآمدند ، و من هرگز آنها را نديده بودم را بر هر سلول تنم حس كنم ، آمده بودم تا تجسم اين آيه را در حضور ببينم : «اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا)هيهات ، اكنون كه از حج برگشتم هر زمان كه به زخمهاي پاهايم، به بدن كبود شده از فشار ديگران نگاه ميكنم ، بيشتر از اينكه در آنجا بياد تو نبودم و هميشه بر اين بودم كه چگونه خودم را از اين همه خطر حفظ كنم از خودم بدم ميآيد . من در اين سفر با كسي بجز درد و غم آشنا نشدم ، از لتعارفوي با ديگر همباورانم اصلا خبري نبود !.4- خداي جهان هستي، گوش ميكني كه چه ميگويم ؟ رفته بودم تا با اندك اندوخته ئي كه در اين چند سال براي خريد يك يادگاري كه به دست يكي از همباوران مسلمانم در ديگر گوشه اين جهان تو ساخته شده ، هديه ئي را بهمراه بياورم تا در روز هاي تنهائي تجديد خاطره ئي باشد از آن دوست مسلماني كه در كنار خانه خودمان نيز زيارتش كردم !! افسوس و صدها افسوس ديگر، امروز كه بوطن بازگشتم در سجاده ساخت چين كمونيست مينشينم وبراي گفتن ، حتي با تو چيزي براي گفتن ندارم كه بگويم ، دلم پر از درد شد ، از قرآن تو ، و ذكر تو خبري نبود ، جالب بود عده ئي در كنار خانه مشتركمان به زيارت انسان مشغول بودند و ديگري از تفرقه ئي كه بر اين ملت روا ميشود سخن ميگفت. با تو ديگر هيچ نميگويم زيرا به ( مقصدم ) نرسيدم ، كه من براي هميشه از حج برگشتم ……. ميخواستم بگويم كه شنيدم در كنار خانه مان براي چند مثقال طلا سينه زني را با كارد ساخت اجنبي بريده بودند، دردناك هست ،نه ؟ حتمي تو هم از اين حجاج از تو برگشته ناراحتي ، شايد هم كه كارمان را به خودمان واگذاشتي كه چنين شد . …. خوب اجازه فرمائيد تا با تشرف بحضور قرآن كريم و استمداد از او به شرح مطلب بپردازيم .و بيابيم كه آيا در قرآن راهي براي يك حج بمعناي واقعي كلمه و سراسر توام با آرامش و روحاني وجود دارد ؟ . لازم هست كه اين مطلب را روشن كنم كه در قرآن، ما كلماتي بنام بيت الله الحرام نداريم ، اين خانه براي ناس بنا شده.زماني كه قرآن ميفرمايد ناس يعني هر انساني از هرباوري ميتواند به حج برود ، در قرآن تنها از مسلمانان دعوت به حج نشده ، روي سخن با ناس هست .و اگر در آن زمان از عدم ورود مشركين به اين مكان آيه ئي نازل شده ،منظور آن دسته از مشركيني بوده و هست كه تلاش در تخريب خانه دارند . و مسلم بدانيد كه خواهران و برادران يهودي و مسيحي و ديگر باورمندان به خداوند در زمره مشركين ديروز قرار نميگيرند . پس بر ماست كه در هر سال نه تنها از مشتاقان آنها بايد دعوت كنيم تا به حج بيايند بلكه براي آنها سهمي نيز در نظر گرفته شود ، و اگر مشتاقي از ديگر پيروان ابراهيم از استطاعت مالي برخوردار نيست بر مسلمين توانمند است كه هزينه سفر آنان را تقبل كنند . آنروز شما رو آوري به اسلام را در بهترين وضع آن خواهيد ديد . و نه با اين حجي كه هر حاجي پس از اولين تجربه پر مشقت خود از آن براي هميشه روي بر خواهد تافت .( لطفا از دادن شعار مبني بر اينكه حج بي زحمت پذيرفته نيست خود داري فرمائيد كه قطعا آن خدائي كه از ضجر بنده اش لذت ميبرد، خداوند رحمان ما نيست، و در قرآن چنين خدائي معرفي نشده )….. و اما معني كلمه ( حج ) ، حج يعني نييت، قصد ،اراده ، و زماني كه انسان اراده اش را در جهت اراده خداوند قرار ميدهد تادر يك زمان و مكان ، مناسك مشتركي را با همباوران خود بنمايش بگذارد تا از فرداي اين مراسم با بهم پيوستن جوي بارهاي متعددي كه از هر سر زميني بسوي اين خانه ناس سرازير ميشود در اقيانوس بزرگ طواف بدور كعبه به يكدگر بپيوندند و هر روز بر تعداد ملت ابراهيم افزوده و با پيروي از دين قيم ابراهيم و در زير كرسي ولايت الله ، صلح و امنييت ، قسط و عدالت را به جهان و جهانيان عرضه كنند، آنروز همه فرحون ، و شادمانند …… سوآل را مختصرا و در حد فهم قرآني خودم پاسخ ميگويم . و آرزو ميكنم شما اساتيد باورمند به قرآن ، من و ما را از ارشادات قرآني بهتري راهنما باشيد . اولا، چگونه و چرا ابراهيم عليه السلام مامور ساختن اين خانه شد؟. قرآن ميگويد : در دين قيم ابراهيم ،ميتوان نماز را بتنهائي خواند، روزه را تنها گرفت ، اما حج را بايد تو و من و ما، در حضور اين خانه مشتركا، بامامت ابراهيم انجام دهيم . اينجا نقطه مشترك دين ماست .اگر چنين نميشود هيچ كس حاجي برنميگردد !!.حج يعني حركت از من بسوي ما شدن،اگر چنين نميشود ما در كنار كعبه با خود و با هم بيگانه شده ايم !!.حج بنمايش گذاردن چهره انسان است بدون هيچ بزكي ، لباس احرام بر هر قامتي يكسان دوخته شده ، در حج هر انساني امام خود و امام ديگريست .حج درس زندگي به ملت ابراهيم است كه اگر امروز در هر عملي عقب افتادي فردا بسيار دير است .در طواف كعبه اديان ابراهيمي نداريم ، فقط يك دين هست و آن دين قيم ابراهيم است ، براي همين است كه حداقل حج بر تمامي پيروان ابراهيم واجب است و نه تنها باصطلاح مسلمانان . يهوديها ، و مسيحيان نيز در زيارت اين خانه سهيمند . ما اگر بدنبال صلحي پايدار هستيم ميبايستي از ديگر پيروان ابراهيم نيز دعوت به حج كنيم ،تا بزرگي بجوئيم .قرار بر اين بود كه با الگو قرار دادن اين خانه ,ملت ابراهيم در خانه خود امنيت داشته باشد، اگر ندارد، هم كيش ابراهيم نيستيم. وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرات.اين دعاي ابراهيم برپاكننده اين خانه است .پروردگار جهان هستي اين خانه را خانه امن و سراسر پر رزق و روزي قرار ده . براي كي ؟ جاي ابراهيم خاليست كه ببيند در حج امروز نه تنها از ديگر ملت ابراهيم خبري نيست ،بلكه پيروان محمد نيز حج را را به دو قسمت شيعه و سني تقسيمش كرده اند !! و كدامين امنيت ؟ براي يك دلار نا قابل سينه زن مسلمان را در زير سايه حجر الاسود با كارد اجنبي ميبرند !!! هيهات كه حج ديروز پيوند دهنده دلهاي ما، امروز تبديل به حج تفرقه و نفرت شده !. سوال كنيد ، از همين حاجيانتان سوال كنيد ،اينجا كجاست ؟ شما را براي چه به اينجا آورده اند ؟ ( اجازه دهيد خاطره ئي را براي شما از سفر خودم و همسرم در حج 1998 باز گو كنم ، بهنگام طواف با هاجر در بين صفا و مروه ،يكي از هموطنان شيرازي ما سوآل كرد كه : آقو اين قبر صفا و مروه كوجوس ؟!!!.هم ولايتي ما براي زيارت قبر حاجر خانم آمده بود و نه براي شناخت قيام هاجر .
2- و اما زمان حج . من نيك ميدانم كه در فرداي انتشار اين نوشتار ،فريادها بلند خواهد شد كه براي حج تمتع تنها در ماه ذي الحجه ميتوان حاجي شد . اما اجازه فرمائيد ببينيم كه قرآن ما چه ميگويد . …. ميرويم به سراغ سوره بقره وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتخَِّذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِمَ مُصَلىًّ وَ عَهِدْنَا إِلىَ إِبْرَاهِمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتىَِ لِلطَّائفِينَ وَ الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ(125)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّ اجْعَلْ هَاذَا بَلَدًا ءَامِنًا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ ءَامَنَ مِنهُْم بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ قَالَ وَ مَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلىَ عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ(126 )…اين درست بعد از به امامت رسيدن ابراهيم در آيه قبل است … و هنگامي كه گردانيديم خانه را محل ثواب و امن از براي مردم ، و بگيريد از مقام ابراهيم جايگاه نماز را و عهد كرديم با ابراهيم و اسماعيل كه پاك كنند خانه مرا براي طواف كنندگان و مقيمان و راكعان ساجدان……از اينجا در سوره بقره بحث در مورد حج و ديگر عبادات آغاز ميگردد. آن گروه از پويندگاني كه مايل به تعقيب كل سخن بين خداوند و ابراهيم ، و ابراهيم و خانواده اش و وصييتهاي ابراهيم به فرزندانش ميباشند ،ميتوانند از آيه فوق ( در سوره بقره ) به پويندگي خود ادامه دهند.) كه البته براي بنده باز كردن هر كدام از آيه هاي اين سوره ما را از بحث اصلي غافل ميكند( ، در ادامه همين آيات ميرسيم به آيه تغيير قبله در همين سوره از آيه 135 تا آيه 146. و در طول همين آيات خداوند اين خانه را به اين نام ها اسم ميبرد .( المسجد الحرام ،البيت ، بيت العتيق،و بيت المعمور).پس از نزول آياتي ديگر، به آيات مربوط به روزه و مشخص كردن و نام بردن شهر رمضان ( در اين ايه شهر بمعناي ماه ، مفرد آمده ) و دستورات مربوط به آن و تعيين پاره ئي از حدود اشاره شده است تا اينكه ما به آيه مربوط به بحث حج ميرسيم …..185 بقره ، كه مجددا آنرا باز خواهيم كرد . * يَسَْلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَاكِنَّ الْبرَِّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. در اينجا از پويندگان بحث قرآني تقاضا دارم به چند مسئله مهم توجه فرمايند . اولا ، از تو پيامبر سوآل ميكنند در باره هلالها و نه يك هلال ، دوما، براي زمان مواقيت آمده ( وقتها ) .اجازه فرمائيد تا ديگر مسائل مهم و كليدي آيه را بررسي كنيم و سپس به حج باز ميگرديم . ابتدا ترجمه آيه .از تو سوآل ميكنند ( اين سوآل ديروز از پيامبر بود و امروز از من و تو و فردا از نسليهاي دگر )از تو سوآل ميكنند از هلالها ، بگو آن وقتهاست از براي مردمان و حج و نيست نيك آنكه در آئيد بخانه ها از پشتهاي آنها ، وليكن نيك آن است كه پرهيز كار شده و بيائيد بخانه ها از درهاشان و بترسيد از خدا باشد كه شما رستگار شويد .( اكثر همباوران من هلالها را به ، هلال اول، پنجم، و چهارده و غيره ما گرفته اند ، ما بايد به اين مسئله توجه كنيم كه اطلاق هلال تنها به اولين روئيتست كه ماه حضور خود را بر ديدگان ما اعلام ميكند ، از اين پس قرآن آنرا ( قمر ) مينامد ، پس منظور از هلالها پيدايش هر ماه نو هست و نه تعداد شبها واشكال مختلف هر هلال در يك ماه . ….از 143 ترجمه و تفسيري كه به زبانهاي فارسي و عربي و انگليسي در دست دارم ،تقريبا اكثر آنها در چند مورد با هم مشتركند ، يكي اينكه هلالها يعني اشكال مختلف ماه ،همانند اول ، دهم و غيره ،دوم اينكه در مورد اينكه از در پشت وارد خانه نشويد و از درب جلو وارد شويد ،از رسم دوران جاهليت كه عربها در زمانهاي مختلف و هنگام حج از درب پشت وارد خانه ميشدند تا مثلا فلان اتفاقي براي آنها نيفتد. ( خرافاتي در كار بود كه اگر در هنگام حج از درب ورودي وارد منزل شويد … فلان بد بختي براي شما بوجود ميآيد !) ،بحث كرده اند واينكه خداوند جهان هستي به آخرين پيامبر خود در مهمترين و روشنترين و زيباترين كتاب تاريخ آفرينش فرموده : كه از درب جلو وارد خانه هاتان شويد و نه از … !!!. بانهايت احترامي كه براي فرد، فرد آن بزرگواران قائل هستم و براي همگان از او تقاضاي رحمت دارم . براي يك پژوهشگر در سالهاي ابتدائي قرن بيست و يكم اينگونه برداشت از قرآن را نه علمي و نه عملي ميدانم . توجه فرمائيد. در اين جا برسم امانتداري عين فرموده استادم ( طالقاني قرآن شناس ) را نقل ميكنم كه ميفرمايد :” يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ- ظاهر فعل مضارع يسئلونك، خبر از آينده، و جمع اهله سؤال از چگونگى و سبب تغييرات شكل هلال است كه نزديكترين و جالبترين ستارگان بزمين و براى زمينيان مىباشد. اگر بنقل بعضى روايات سؤالى از پيش بوده بايد بفعل ماضى خبر داده شود: «سألوك عن الاهله». امر قل … جوابيست كه مسئول و سائل را از انديشه در چگونگى و سبب «اشكال هلال، منصرف و محدود مينمايد تا بمنافع و نتائجى كه براى آنها دربر دارد توجه كنند: قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ. ” پس بحث بر سر ماههاي متعدد هست و نه اشكال هلالها .از طرف ديگر در آيه 193 همين سوره : الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ . ( حج ماههاي معلوم است ) .مجددا ياد آور ميشوم كه براي رمضان ( شهر رمضان ) ميآورد ،اما براي حج ( ماههاي معلوم ) را بكار ميگيرد .پس چرا اين امت بايد امروز در 10 روز اول ماه ذي الحجه 4 مليون ودر فردائي نچندان دور 10 مليون انسان را در سخت ترين شرايط آنهم با همان تسهيلات ابتدائي قرار دهد ؟ .و هنوز در شبهاي مني و عرفات حجاج در صحرا بايد در پناه تخته سنگي براي تخليه خود سنگر بگيرند !! گوئي مسئولين حج بر اين باورند كه اين دين و هر آنچه را براي باور مندانش به ارمغان آورده همگي موقت هستند پس چرا بايد براي يك دين موقت و يك حج موقت بجاي چادر، بهترين خانه ها را ساخت ؟ . همباور فرزانه ئي ميگفت كه شما بايد الآن بحج برويد ، همه چيز عوض شده ، چادر ها همه كولر دار شده اند ! . عرض كردم بر پائي چادر بجاي ساختن زيباترين شهرك حج دال بر موقت بودن اين دين و اين مناسك و مراسم از ديدگاه اين امت نيست ؟ خواه با كولر و بيكولر . اگر آنها به ابدي بودن اين دين باور ميدارند پس چرا تنها در آمد 5 سال حج را صرف ساختن يكي از زيباترين و مدرن ترين شهركهاي جهان با آخرين تسهيلات ،اعم از قطار سريع السير، بهترين جاده ها ، بهترين ساختمانها ،بجاي چادر ، مجهزترين بيمارستانها با آخرين لوازم پزشكي ، و…. نميكنند . تصور ميكنيد اينها فقط يك روئياست ؟ آنهم يك روئياي غير ممكن ؟ . اجازه دهيد خاطره ئي را براي شما عرض كنم . در اولين سال تشرف به حج ( 1993 ) در هنگام بازگشت از مني و عرفات بر حسب تصادف خبر نگاري همراه با فيلمبرداري از يكي از شبكه هاي تلوزيوني مكه از من پرسيد نظر شما در مورد اين سفر و تسهيلات آن چيست ( حتمي اين مصاحبه در آرشيو آن تلوزيون موجود هست ) . آن روز تمامي آنچه را كه امروز در پاسخ به سوآل امروز اين همكلاسي محترم مينويسم را با آن خبرنگار در ميان گذاشتم . ( آرزو ميكنم كه اين مطلب حمل بر خود ستائي نشود ، آن مصاحبه تنها يك تصادف بود ، آنهم در بين آنهمه انسان ) . همباور عزيز من ، بحث بر سر چادر ديروز و امروز نيست ، شما كافي است كه سري به ديزني لند در آمريكا بزنيد و ببينيد در يك روز چند صدهزار نفر از اين مكان كوچك با صدها مكان مختلف ديدني در آن واحد بازديد ميكنند . اصلا در آمد حج با هيچ يك از مكانهاي ديدني و يا زيارتي جهان قابل مقايسه نيست. در ساختن شهرك حج تنها به يك پديده قرآني نياز هست و بس و آنهم ( تقوا است) . به دنباله آيه مربوطه توجه فرمائيد . تا اينجا قسمت اول بحث ما برگسترش طول زمان حج و تبديل آن تسهيلات ابتدائي و موقت به دائمي، شدن بود . اكنون به هدايت و ارشاد قرآن به حتمي بودن اين امر توجه كنيد . قسمت دوم وَ لَيْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَاكِنَّ الْبرَِّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون…نگاه كنيد به قرار دادن جمله ..جمله ( و اتواالبيوت من ابوابها ) چقدر زيبا آنرا در بين دو تقوي قرار داده . …. رمز كار در همين جاست كه به اين امت با قرآن بيگانه ميفرمايد : دستيابي به قله هاي پيروزي نيازمند شناخت است ، و شناخت راه كار ورود و خروج در امور، در هر عصر و زمانه ئي نيازمند به ( تقوي) است ، و تجربه ثابت كرده كه كساني كه بدون تقوي دست به كاري زده اند به بيراهه زيان رفته اند. ( البته به شرطي كه همباوران محترم من تقوي را طبق معمول به ترس از يك خداي وحشتناك نگيرند ) . تقوي از وقايه ميآيد ، يعني ترمز كردن ، يعني تفكر كردن و شناختن و بررسي تمامي ابعاد و جوانب هر مسئله ئي با در نظر گرفتن زمان و مكان براي حصول و دستيابي به بهترين نتيجه توام با موفقييت ميباشد . در نهايت قرآن به اين امت با قرآن بيگانه ميگويد كه ،,بر و نيكي بيراهه رفتن و از در پشت وارد شدن نيست ، حاجي جان ، درب را نشناختن خود بزرگترين فاجعه ضد ,بر هست . نيكي آن است كه درب ورودي را بشناسيم .
در پايان از بطول انجاميدن كلام پوزش ميخواهم ، براي عده ئي از همباوران من كه در فهم قرآن همطراز خودم هستنتد چاره ئي به جز پرداختن به توضيحات اضافي نبود .همه تلاش براي اين بود كه براي برخوردارشدن از يك حج توام با امنييت ، صحت، سلامت ،و ارتقاء ايمان و .. اين راهكارها را به دنياي اسلام و مخصوصا كشور ميزبان ( عربستان سعودي ) ارائه نمايم.
۱-با در نظرگرفتن ازدياد رو به افزون مشتاقان به زيارت خانه ملت ابراهيم ،زمان بجا آوردن حج تمتع را ميتوان از يك ماه به چهار ماه توسعه داد. و براي مثلا هر 500 هزارنفر تقاضا كننده 15 روز در نظر گرفته شود.بايد توجه كرد كه اگر امروز 4 ميليون در ماه ذي الحجه يكجا به مكه مشرف ميشوند در 50 سال ديگر و 100 سال ديگر چند نفر حاجي در 10 روز اول ماه وارد مكه خواهند شد . اگر امروز بخاطر ازدياد جمعييت و عدم تسهيلات ( با تمام تلاش قابل ستايشي كه سازمان حج در عربستان ميكند ) .حجاج ما با چنين فاجعه ئي روبرو هستند در 50 سال ديگر چه خواهد شد ؟.اگر امروز با اين همه درآمد نفت،امت اسلام بجاي خريد اسلحه در جهت كشتار يكديگر ، به ساختن شهرك حج نپردازد ، در فردائي نچندان دور كه ذخائر نفتي رو به اتمام گذاشت و ما هيچ تلاشي در جهت ساختن آن نكرديم ، نسل فردا بر مزار ما چه شاخه گلي را قرار خواهد داد ؟. همباوران عزيز من ، كعبه ، تنها نقطه بهم رسيدن من و توست ، بر صفحه خاك اين تنها مكانيست كه ما را باهم آشنا ميكند و دستهاي مارا در دست يكديگر قرار ميدهد. ما تنها در كنار كعبه ميتوانيم از درد يكديگر باخبر و دردرمان آن به همديگر كمك كنيم . مسئوليت اين جدائي را بر گردن دشمن نيندازيد ، خداوند هستي ، با نزول قرآن ما را به ،بهم پيوستن دعوت كرد ، هيچ دشمني در تخريب اين خانه از تفرقه ئي كه امروز خودمان در بين خودمان ايجاد كرده ايم،مخرب تر وجود ندارد . اين خانه شيعه و سني نيست ، اين خانه را ابراهيم به امر آفريدگار يكتاي جهان هستي براي وحدت من و تو ،و ما شدن من و تو ساخت .اينجا ميعادگاه حق با حق هست و نه ( بنا بر فريب عده ئي ،ميعادهاه حق و باطل ) . در اين خانه باطل را راهي نبود ، ما خود باطل شده ايم . ما خط بطلان بر چهره توحيديمان كشده ايم . اين خانه ديگر متعلق به عمر و علي نيست ،انجا خانه من و تست ، نگذار بدست خودمان خرابش كنيم ، اگر اين خانه را از دست داديم كارمان براي هميشه تمام خواهد شد . من و تو ميتوانيم در پستوي خانه مان نماز بگذاريم ، ميتوانيم در بيمكاني روزه بگيريم ، اما بي اين خانه، من ديگر براي هميشه ملاقات با ترا و تو و من ملاقات با الله را از دست خواهيم داد . همباور عزيز من ، رو به قرآن كن و ببين بادست خودت چه بر سر خودت آورده ئي ؟. مطمئن باش كه در فرداي قيامت از من و تو در باره تخريب اين خانه بيشتر سوآل خواهند كرد تا از،ابرهه. اگر امروز فريادم را نشنيدي فردا بسيار دير خواهد بود. و انوقت اگر دشمني بجز خودمان وجود داشته باشد بمعناي واقعي كلمه شاد خواهد شد . كه آرزو ميكنم چنين نشود .
۲-پيشنهاد ميكنم كه ملت مسلمان عموما و دولت عربستان ، خصوصا اجازه دهند تا طرح جامع و قابل اجرائي كه در دست ميباشد را براي ايجاد يك شهرك دائمي بنام شهرك حج از مكه معظمه تا مني و عرفات با بهترين و سريعترين قطارهاي سريع السير ، و با بهترين سيستم مسكن سازي، و ديگر تسهيلات پزشكي و بيمارستاني ، مدرن ترين سيستم بهداشتي براي رفاه و آسايش حجاج محترم را تقديم ، تا بمدت 10 سال از اين تاريخ ، ملت ابراهيم با يك برداشت قرن بيست و يكمي از قرآن كريم به عنوان اصول راهنماي زندگي انسان در تمامي قرون و اعصار، به حجي مشرف شود كه ياد اين سفر براي هميشه در ذهنش به عنوان بهترين و با خاطره ترين سفر عمر او حك جاودانه گردد . به اين اميد كه اين آرزو در پايان اين عمر رو به اتمام و به همت و محبت شما همباوران قرآني ، به لباس تقوي، محرم و در طواف خانه ناس حاجي شود. آمين يا رب العالمين .. اين مقاله را ميتوانيد در سايت entezam .com مطالعه فرمائيد . و البته در هر زمان نيز ميتوانيد از طريق پست الكترونيكي naderentezam@gmail. Com با اين بنده تماس بگيريد. با سپاس از ارشادات تقوائي شما.
نادر انتظام . آمريكا، آذر 1391 خورشيدي، ذي الحجه 1434 قمري، نوامبر 2012 ميلادي.