نقدی بر آیات عذاب ۳

بدست • 29 اکتبر 2013 • دسته: نوشتار

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم:

مقاله ۳- نقدی بر آیات عذاب در قرآن( عذاب بربنی اسرائیل و استحقاق…)

در مقالات ۱و۲ شرح مختصری در باره پرداختن باین آیات در قرآن کریم را آوردم . با توجه به درخواست شاگردانه ام مبنی برارسال نقد ارشادانه تان ،پس از ارسال مقاله دوم این دو سوآل از سوی دو شخصیت محترمِ همراه مطرح شد که بآنها پاسخ میگویم .

سوآل ۱- اگر قرار بر این هست که شما تنها به آیات عذاب بپردازید ،چگونه است که بباز گشائی آیات دیگر نیز میپردازید ؟ .پاسخ ، همانطور که در ابتدای مقاله شماره یک معروض داشتم ،باز گشائی آیات رابط ،مخصوصا برای قرآن پژوهان جوان درون کشور، و منتقدین مخالف قرآن ( اغلب در خارج از کشور ) یک باید علمیست . در جهت دانش پژوهان نو جوان درون کشور( اکنون  این جستجو گران عزیز را در آئینه سال ۱۳۵۰ که روزهای آغازین تشرف غیر ثوابی خودم از کلام بود میبینم ) . در آن ایام ،دو راه پیش روی یک مشتاق به فهم قرآن وجود داشت .یکی روش خواندن ثوابی قرآن بود ،که تنها با مراجعه به ترجمه های خشک و نا مفهوم که مورد تایید دولت و روحانیت بود . از این نوع قرآنهای منقوش و مزین به خط خوب و حواشی زیبا فراوان در دسترس بود ، حتی در جیب چپ شاه !!.  راه دوم بدنبال عبور از راههای ناهموار یافتن تفاسیر بسیار محدود قرآن پژوهان ،که اغلب یا خانه نشین بودند و در سکوت !! و یا با شهامت و در زندان (  ستارگانی همانند  محمود طالقانی، مهدی بازرگا ن و دیگر عزیزان در بند دین و دولت) . خداوند قرآن رحمتشان کند .

ا ما راه سومی هم برای فرا گیری این کلام  در طول تاریخ نزول وجود داشته و دارد .کلام میفرماید  : “من را به سخن در آورید ” (  بسیار ساده است ،در برابر من ،  صادقانه و عاشقانه بنشینید و از من سوآل کنید ، من زنده ام حتی زنده تر از شما ،مرگ ندارم ، قابل تبدیل هم نیستم ،هیچ کس در طول تاریخ نتوانسته کوچکترین تغیری در حروف من نیز ایجاد کند) . و من از این روش ( تشرف صادقانه ) سود بردم .. بهمین منظور از این باب با همراهان قرآنیم وارد خانه قرآن میشویم .تقدیم سوآل به پیشگاه قرآن ،تدبرو تفکر بر جوابهای الهامی کلام ، و در نهایت عمل به آن ،انشاالله .

سوآل ۲- چرا مقالات شما طولانیست؟ .پاسخ .همانطور که در پاسخ سوآل یک نیز ملاحظه میفرمائید ،اولاً، این درخواست دانشپژوهان درون کشور هست که:  ترجیح میدهند تا در هر مقاله حتماً  موضوع مورد بحث  در همان سطور باتمام برسد. و بهمین دلیل در پاره ای از موارد، بحث بدرازا میکشد که در این مورد از حضور آن عده از اساتیدی که مطّول بودن بحث مورد پسندشان نیست پوزش میخواهم .ثانیاً ،با توجه به نزدیکتر بودن تفاسیر پرتوی از قرآن استاد طالقانی به اصل کلام ، استفاده بجای از ان تفاسیر کمی بحث راطولانیتر میکند  ،که اتفاقا با توجه به پر محتوا بودن آن بر ارزش تلاش میافزاید .

و اما ادامه نقد بر آیات عذاب. وَ إِذْ نجَّيْنَاكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبحِّونَ أَبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ  وَ فىِ ذَالِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيم (۴۹بقره)  و هنگامی که نجات دادیم شما را از آل فرعون که (عذاب ) میکردند شما را به  بدترین عذاب، میکشدند پسران شما را وزنده میگذاشتند زنان شما را و در آنتان محنتی بود از پروردگارتان بزرگ .

 در همین جا توجه  میفرمائید که برای روشن شدن اینکه چه کس یا کسانی از طرف حکومت استبدادی و ظالمانه فرعون مورد عذاب قرار میگرفته میبایستی به ابتدای داستان پرداخت که در این مورد با بازگشائی آیات ۴۷ ببعد متوجه میشویم که مخاطب قوم موحد بنی اسرائیل هست که توسط استبداد فرعونی مورد عذاب واقع میشدند . وخداوند در قرآن به دفاع از کرامت و حق حیات و آزادی این قوم ،و  نفی عذابی که فرعون و پیروان آنها بناحق بر بنی اسرائیل روا میداشتند بر میخیزد. وضمن ارزانی فرمودن نعمت آزادی و آزادسازی آنها از زیرآتش این عذاب سخت ،یادآور میشود که :

 يَابَنىِ إِسْرَائیل اذْكُرُواْ نِعْمَتىِ‏َ الَّتىِ أَنْعَمْتُ عَلَيْكمُ‏ْ وَ أَنىّ‏ِ فَضَّلْتُكُمْ عَلىَ الْعَالَمِينَ(47) ای بنی اسرائیل یاد کنید نعمت مرا که انعام کردم بر شما و من شما را تفضیل دادم بر جهانیان. و اما

              عذاب قوم بنی اسرائیل ،و استحقاق…

نظم و نظام آفرینش با ظلم که همانا بر آمده از استبداد ( خواه فردی یا گروهی)میباشد را نمیپذیرد، و در همین رهگذر هست که بهر صورت خانه ظالم نیز روزی بر سر او و یارانش خراب خواهد شد ،گرچه این فرو ریزی در کنار خرابه های خانه مظلوم باشد !!!. به پرتوی از قرآن توجه نمائید .

“اين آيات دورانهاى سراسر رنج و شكنجه و زبونى بنى اسرائيل را تا ظهور موسى عليه السلام، و نجات يافتن آنان و بيرون رفتن از مصر و عبور از دريا و غرق فرعونيان، و برگشت آنها، بپرستش گوساله و عفو از آنها را يادآورى كرده: در جمله‏ها و لغات اين آيات داستانهاى پر ماجراى بنى اسرائيل و احوالات نفسانى و تحولات روحى آنها با حركات: زير و زبر شدن و بالا و پائين رفتن، گاه پيشرفت گاه عقب گردشان، مانند تابلوها و صفحات جاندار در برابر چشم بيننده پس از قرنها آشكار و نمايان است: جمله «نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ»:

وزن تفعيل «كه براى تدريج و تكثير است»، و حركات زبرها و نسبت بجمع متكلم «نا» و اتصال فعل به «من آل» صفحه‏اى از تاريخ بنى اسرائيل را تصوير مى‏نمايد: گويا از نزديك مينگريم: كه چگونه در بندهاى دستگاه و عوامل فرعون و زير پنجه ستم آنان براى نجات خود تلاش مى‏كنند، اميدها و تلاش‏ها و مقاومت‏هاى آنان مورد توجه و لطف خداوند مى‏گردد: و كم‏كم با تقويت قواى روحى آنها و برانگيخته شدن موسى اين بندها را يكى پس از ديگر پاره مى‏كنند تا در پايان سر از نجات برمى‏آرند: «نَجَّيْناكُمْ».

جمله: «يَسُومُونَكُمْ …» شرح و پاسخ چگونگى گرفتارى آنها است: مگر فرعونيان با آنها چه مى‏كردند كه اينگونه مددهاى خداوندى براى نجاتشان رسيد؟ اين تعبير «يَسُومُونَكُمْ …» انواع عذاب را مى‏نماياند كه از هر سو بر آنها احاطه نموده و بى‏هيچ قيد و بند بر سر آنها مى‏تاخت، و هر روز يك نوع بلائى گرد سر آنان ميگشت و هر چندى چهره  وحشتناك و زشت عذاب نوينى بآنها روى مى‏آورد: (لغت يسومونكم و تعبير سوء العذاب)، اينجا شنونده يكسره توجه مينمايد و ميخواهد خوب بفهمد كه اين عذاب چگونه و چه بوده، براى نمونه يك نوع عذاب دردناك آنها را- از باب بيان مصداق و ذكر خاص بعد از عام- بيان مى‏كند: «يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ …» كشتن پسران و زنده داشتن زنان براى اين بود كه هم جلو افزايش نسل آنها گرفته شود و هم باقى مانده مردان گرفتار زنان بى‏سرپرست و ناظر پريشان حالى آنان باشند تا خواه نخواه بهر پستى تن دهند، اين نمونه سخت‏ترين ذلت و عذاب است. آن گاه قرآن براى اين دستگيرى و نجات و آن عذاب‏هاى جانگداز يك نتيجه كلى و نهايى بيان مى‏كند: كه از جهت تربيت و سنجش استعداد بقاء، و مقاومت و صبر اينها آزمايش بزرگى بوده: «وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ».

 «نخستين كسى كه از بنى اسرائيل بمصر آمد يوسف پيامبر فرزند يعقوب بود.

 (چنان كه قرآن هم داستان آوردن او را بمصر بيان كرده) آن گاه پدر و برادرانش بوى پيوستند، فرزندان يعقوب كه داراى خون پاك و بدنهاى سالم و پرورده بيابان بودند همين كه در مصر آسايش و خوشى بآنها روى آورد نسل‏شان افزونى يافت چنان كه در مدت 400 سال «از روز ورود تا خروج از مصر» ميگويند آمارشان به 600 هزار رسيد: افزايش اين اقليت متحد و متعصب و نيرومند فرعون را نگران ساخت، چنان كه براى زبون ساختن و از ميان بردن نسل آنها بكارهاى سخت مانند ساختن و فرا آوردن سنگ و خشت براى ساختن هياكل و كاخهاى فرعونى وادارشان كرد از آنجا كه بنى اسرائيل خود را طايفه خدا مى‏دانستند و هميشه اميد نجات داشتند و نگهدار عادات و اخلاق و قوميت خود بودند، اين فشارها نتوانست آنان را از پاى درآورد، زيرا قدرت روحى و اميدوارى، جسم و بدن را قوى و نفوس را در برابر رنج و فشار پايدار ميدارد، فرعونيان چون اين بردبارى و پايدارى را از بنى اسرائيل ديدند و از اين راه نتوانستند آنها را نابود گردانند، بكشتن پسرهاى نوزاد آنها پرداختند تا آنجا كه قابله‏ها دستور داشتند كه چون پسرى از زنان اسرائيل چشم بدنيا باز كند در جا خفه‏اش كنند يا بدست جلادان فرعونش بسپارند تا سر از بدنشان بردارند .” پایان

از این بحث چنین نتیجه میگیریم که :

۱-قوم بنی اسرائیل یکی از دردناکترین شکنجه های زمان خود را تجربه کرده،در نهایت تاسف این شکنجه بحدی ناروا و درد ناک بوده که خداوند آنرا ( سوءالعذاب ) بدترین عذاب نامیده  . تجربه از دست دادن فرزند بخودی خود دردناکترین درد زندگی پدر و مادر میباشد چه رسد که آنها شاهد و ناظر بر ذبح فرزند خود نیز بوده اند !! .

۲- آیا تحمل این همه عذاب بخاطر حفظ ایمان  این قوم مؤمن نبود؟ آیا پذیرش این همه درد و شکنجه و ناروا تنها بخاطر پرستش خدای یگانه نبود ؟ .

۳- آیا انعام کردن آن بزرگترین نعمت ( فضل و برتری به جهانیان ) ولو برای همان مقطع ،آنهم از سوی پروردگار جهان هستی بر یک قوم بپاس پایداری آن قوم بر ایمان توحید یشان نبود ؟ .

۴-آیا در هیچ سند تاریخی بجز قرآن کریم این چنین ازاهداء پاداش بر استقامت و پایداری بر توحید بر یک قوم موحد سخنی بیادگار مانده است ؟ .

۵- آیا این قوم موحد مستحق تحمل آنهمه عذاب بودند ؟ و ایا ان قوم لیاقت دریافت این برتری از سوی خداوند را نداشتند ؟.  حتما که خداوند رحمان پاداش پرستندگان مومن خود را به نیکی اهدا میفرماید .

۶- آرزو میکردم که موحدین قوم یهود در طول تاریخ رودر روی آن دسته معدود از زرین گوساله پرستان قومشان میایستادند و بایستند تا پیروان دین قیم ابراهیم برای همیشه تاریخ ( یهودیت، مسیحیت، و اسلام ) در توحید بوحدت برسند و پیروان خدا پرست  دین ابراهیم دست در دست یکدیگر از فضل و برتری خدا دادی یکدیگر در جهت ساختن جهانی بهتر و آرام تر اقدام تا  در صلح و برادری زندگی کنند.” مستحق بودم و اینها بذ کاتم دادند”.

در خاتمه ،ملاحظه میفرمائید که بازهم خداوند جهان هستی تنها در دفاع از حق  مظلوم امر بعذاب ظالم فرموده . چشیدن مزه تلخ عذاب نتیجه ریختن زهریست که قبلا در دهان مظلوم ریخته اند، و اجرای این عذاب بر ظالم عین عدالت در آفرینش میباشد .

آمریکا شهر لاگونا نیگل

۱۰/۲۹/۲۰۱۳

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.