عدم انتخاب وزیر زن ، اهل سنت

بدست • 10 آگوست 2017 • دسته: نوشتار

با نام و یاد خداوند صادق .
سر انگشتان زن ایرانی ، دین اهل سنت ، لای چرخ تنش ؟!!! ؛
برای جلو گیری از تنش با آیات عظام و مراجع تقلید از انتخاب وزیر زن معذوریم و دین اهل سنت را هم برسمیت نمی شناسیم !!.
( هیچ میدانید هر سال چند کتاب در باره زنان نوشته میشود ؟ هیچ میدانید چند تا از این کتاب ها را مردان می نویسند ؟ خبر دارید که احتمالا در باره شما زنان بیش از هر جانوری در این عالم صحبت می شود ؟
این حرف های ویرجینیا وولف است در اواخر دهه بیست میلادی ؛ وقتی برای تحقیق در باره موضوع ( زن و داستان ) به کتابخانه کالج آکسبریج در لندن می رود .
وولف شگفت زده در کتابخانه روبه روی کوهی از کتاب در باره زنان می نشیند و این پرسش ها را روی کاغذ سپید می نویسد .کاغذی که بالای آن نوشتته زن و داستان . بی شک وولف زمانی که به انبوه کتاب ها خیره شده ، نمیداند که چه بی شمار کتاب های دیگری تا پایان قرن بیستم نوشته خواهند شد ؛ قرنی که در میانه آن ، جنبش های زنانه به اوج تقلای خود می رسند و موفق می شوند سایه نظام های تاریخی مرد سالارانه را تا مرزهای حاکمیت جهانی زن محور عقب برانند ) .
سطوری را که در ابتدای این مقاله در پرانتز آورده ام وامدار کتابی هستم که دوست گرامیم ( عبدلی ) از ایران به همراه دو جلد کتاب دیگر فرستاده است . هر سه جلد کتاب را در ۷ شبانه روز خواندم ، از او برای ارسال صد ها جلد کتاب که در چهل سال گذشته با بذل مرحمت خود مرا با انها همنشین کرده ممنونم .
سطور داخل پرانتز از کتابی هست بنام در خدمت و خیانت زنان ، که نویسند محقق آن سر کار خانم شهلا زرلکی به زیبائی هر چه تمامتر آنرا به نگارش در آورده اند ، از ایشان هم سپاس .
نسل جوان عزیز ، اگر به گفته های آقای خیمنی در پاریس دست رسی ندارید ، تهیه و مطالعه دو جلد کتاب از مجموعه آثار ارزشمند ابوالحسن بنیصدر ، اولین رئیس جمهور ایران بنامهای خیانت به امید و صد مقاله را به شما پیشنهاد میکنم . جناب بیصدر در قسمتی از مقدمه کتاب خیانت به امید می نویسد ” بعلت انکار حق ملت بر حاکمیت و به علت توهین به شخصیت ملت و بعلت بستن فضای اندیشه و عمل نسل جوان کشور ، رژیم خمینی سر نوشتی جز سقوط ندارد . بر من بود که بعنوان منتخب مردم ، بر حق مردم بهر قیمت پای بفشارم و چنان کنم که مبارزه نسل امروز برای استقرار حاکمیت مردم به تاخیر نیفتد …………….” . مطمئن باشید که حق ماندنی است و پیروز خواهد شد .
از بنیصدر کتابهای زیادی به شما نسل جوان عرضه شده که ، از جمله کتاب زن و زناشوئی است که ، اتفاقا این تحقیق بسیار ارزشمند دست مایه تکمیل تحقیقی شد که سالها قبل در مورد نشوز زن در قرآن در دهه ۸۰ میلادی کرده بودم و بالاخره در سال ۲۰۱۵ اقدام به بازسازی آن نموده که، میتوانید آنرا در سایت نادر انتظام مطالعه نمائید . خواندن کتاب زن و زناشوئی اگر محققانه مطالعه شود غصه ، قصه ظلم بر زن در طول تاریخ را بر دل و جان خواننده می افزاید !! چرا که خواننده بخود می گوید اگر در چشم و دل قرآن این مقام زن هست ؟ پس روای این همه ظلم به نام دین و مخصوصا اسلام از کجای این تاریخ شوم نشات گرفته ؟! . جواب من : روحانیت هست .
ظلم مضاعف بر زن زمانی حلقوم مرا بیشتر میفشرد که ، به هنگام انتخابات ریاست جمهوری در کشور های جهان و در پس از انقلاب در ایران و بالاخص در دومین دور مبارزات انتخاباتی آقای روحانی مجبور بودم به آنهمه فریب گوش فرا دهم .
زمانی که آقای روحانی بنا بر عادت فریب گونه روحانیت در مورد مقام زن و رو در روی نسل جوان ایران فریاد میزد ” شما به پای سندوقهای رای بروید و ببینید که ، در پس انتخاب مجدد چه ها که برای شما خواهم کرد ” !! .
خانم سرلکی در کتاب در خدمت و خیانت زنان در صفحه ۲۷ کد درد آوری را تحت عنوان خار پشت های عاشق چنین میآورد ” آرتور شوپنهاور فیلسوف بد بین آلمانی از استعارئی کامل و گویائی استفاده میکند . او میل و نیاز زنان و مردان را به در آویختن و با هم بودن ، به نیاز ضروری خارپشت هائی تشبیه می کند که برای گریز از سرمای کشنده باید به یکدیگر بچسبند تا خود را از سرما و مرگ نجات دهند . اما مسئله این است که این گرما و نجات از مرگ به بهای خراشیدن بدن یکدیگر به دست میآید . خارهای شان در بدن یکدیگر فرو می رود و این آرامش دردناکی است : ” اگر ازدواج کنیم خوشبخت نخواهیم بود و اگر ازدواج نکنیم باز هم خواشبخت نخواهیم بود . چه در عزلت و چه در اجتماع ناراحتیم ، مانند خارپشتانی هستیم که برای گرم شدن به هم می چسبند : اگر بهم به چسبند ، نیش خارشان به تن هم فرو میرود و اگر جدا شوند از سرما رنج می برند ّ مانند بسیاری از موقعیت های حیات بشری ، این جا هم با دو انتخاب تقریبا مساوی روبرو هستیم ” .
هموطن گرامی من ، در مقاله ئی که در پس دون شمردن سرکار خان سکینه ریخته گر زاده همسر ، آقای اعلم الهدا و شرم از اینکه اگر نام همسرشان را بر سنگ قبر آن بانوی گرامی به نویسند به اعتبار و شخصیت نماینده ولایت فقیه و امام جمعه مشهد ضربه غیر قابل جبرانی خواهد خورد ؟!! نوشتم که ، علم کردن نام آقای احمدی نژاد از گروه اصول گرایان تنها یک فریب بیش نیست ، نظام ولایت فقیه در ۳۸ سال گذشته هر بار ملت ایران را در انتخاب بین بد و بدتر و در این آخرین انتخابات با اوردن جناب رئیسی بین بدتر و بدترین گرفتار کرد !!. زندگی زن در طول تاریخ و بخصوص در چشم و دل نمایندگان همه ادیان و مخصوصا زن بعد از انقلاب در دیده و تفکر روحانیت شیعه و سنی زندگی همان خارپشت هاست ! در هر دو حالت این نوع زندگی یعنی مرگ تدریجی توام باخفت ، مگر زن یکبار برای همیشه به ( خود ) آید ، آن خودی که ، آفریدگار او را در مرکز ادامه حیات در جهان قرار داد ، تساوی حقوق زن و مرد یک فریب بیش نیست ، ما هر کدام حقوق طبیعی خودمان را داریم و قطعا حقوق طبیعی زن سر آمد حقوق مرد هست ، بر زن مسلمان هست که حقوق خود در قرآن را با دیگر حقوقها مقایسه کند ، نیک در خواهد یافت که قرآن مامن آرامی برای او خواهد بود .
در یکی از سخنرانی های انتخاباتی آقای روحانی بیاد چند سخنرانی انتخاباتی ، جان اف کندی ، ابوالحسن بنیصدر ، و براک اوباما افتادم ، تصور کردم خواب میبینم ، اما بر یک مسلمان فرض هست که با بکار گیری همه احتیاط ها به طرف اعتماد کند شاید توبه کرده باشد ؟؟؟ . اما صد حیف …….
زمانی که آقای اوباما به ریاست جمهری آمریکا انتخاب شد برای اولین سفر خارجی خود به مصر رفت و در مجلس آن کشور سخنرانی کرد سخن را چنین آغاز کرد ” اسلام علیکم ” و تا پایان ریاست جمهوری هشت ساله خود نسبت به مسلمانان بر همان سلام ایستاد .
آقای روحانی نیز به مردم سیستان و بلوچستان و کردستان هم سلام کرد و بنا بر آخرین اطلاعات حدود ۷ میلیون رای مردم آن منطقه را از آن خود کرد . امروز با اهانتی که در عدم دعوت از مراجع اهل سنت چه درمجلس و چه عدم انتخاب وزیر از آن منطقه به این قوم محترم کرد ! بر همگان ثابت کرد که ، در نظام ولایت فقیه برای جلوگیری از تنش بین مراجع محترم شیعه در قم و احترام به قول ، شرافت ، انسانیت ، زن ، نسل جوان ، پیروان اهل سنت و ایستادگی بر حق یکی را باید انتخاب کرد و رژیم ولایت فقیه رضایت مراجع محترم شیعه در قم را انتخاب کرد !! که البته به ایشان هم حق میدهم ، زیرا ایشان در بعضی موارد تلاش کردند تا قسمتی از سخن های بر حق بنیصدر را تکرار کنند که ، ولایت فقیه به ایشان گوشزد فرمودند که ” هنوز خاطره کودتای سال ۱۳۶۰ در دستور کار به قوت خود باقیست ” و البته که آقای روحانی انتخاب بین ایستادن بر حق و ماندن در قدرت ، دومی را انتخاب که، مبارکشان باد .
زنان محترم ایران ، از فردای پیروزی انقلاب افراد بسیاری را به جوخه اعدام سپردند ، من هر گز تصور نمی کردم که نظام ولایت فقیه هیچ زنی را به جوخه اعدام بسپارد ولو که قاتل بودن او نیز در دادگاه ثابت شده باشد ، اما بسیاری از مادران ، همسران ، دختران و خواهران این ملت بنا حق به سرنوشت اولین وزیر زن در قبل از انقلاب گرفتار آمدند ، به علت اعدام خانم فرخ روی پارسا توجه کنید ؛

” ” فرخ‌رو پارسا تحصیلات ابتدایی خویش را در دبستان هما در تهران سپری نمود و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به دانشسرای مقدماتی رفت. وی توانست دوره متوسطه را با کسب رتبه اول به پایان رسانده و به دانشسرای عالی راه یابد. او در سال ۱۳۲۱ دانشسرای عالی را با اخذ مدرک لیسانس در رشته علوم طبیعی به پایان رسانید و به دانشگاه تهران راه یافت. وی تحصیلات دانشگاهی خویش را در رشته پزشکی ادامه داد و توانست در سال ۱۳۲۹ با اخذ درجه دکترا از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل گردد.
فرخ‌رو پارسا در سال ۱۳۲۱ با احمد شیرین‌سخن ازدواج کرد و از همان سال پس از اخذ مدرک لیسانس از دانشسرای عالی به تدریس در دبیرستان‌های تهران پرداخت. او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی تا مقطع دکترا، علی‌رغم اینکه در رشته پزشکی دانش‌آموخته شده بود کار طبابت را رها کرد و ترجیح داد که به کار فرهنگی بپردازد؛ بدین ترتیب او در وزارت فرهنگ آن دوران مشغول به کار شد.
وی در سال ۱۳۳۳خ به همراه تنی چند از همکارانش «انجمن بانوان فرهنگی» را برای دبیرستان‌های دخترانه آن دوران تأسیس نمود و در سال ۱۳۳۵خ به عنوان یکی از اعضای هیئت رئیسه «شورای همکاری جمعیت‌های بانوان ایرانی» انتخاب شد.
فرخ‌رو پارسا همچنین نخستین مدیر کل زن در ایران بود. در سال ۱۳۳۹ با آغاز به کار دانشگاه ملی ایران، وی عهده‌دار سِمَت مدیر کلی دبیرخانه دانشگاه ملی ایران شد. انتصاب یک زن به این سمت، اعتراضات زیادی را در محافل اداری، فرهنگی و سیاسی تهران به راه انداخت ولی مقامات دانشگاه توانستند از برکناری فرخ‌رو پارسا جلوگیری کنند.[۱]
وزارت؛
او در سال ۱۳۴۷ به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد. در هنگام وزارت وی محمد بهشتی و محمدجواد باهنر در امر تهیه کتابهای درسی از مشاورین فرخ‌رو پارسا[۲] و از حقوق‌بگیران آن وزارتخانه بودند.[۳] مرکز اسلامی هامبورگ سالها زیر نظر محمد بهشتی از فرخ‌رو پارسا بودجه دریافت می‌کرد. محمد بهشتی حتی از طرف همان وزارتخانه به ماموریت‌هایی، از جمله به آبادان، فرستاده شد.[۴] محمدجواد باهنر نیز از وزارت آموزش و پرورش تحت وزارت فرخ‌رو پارسا امتیاز تاسیس چند مدرسه ملی مذهبی را گرفته بود که در نقاط مختلف تهران قرار داشتند.[۵]
فرخ رو پارسا در دادگاه انقلاب اسلامی
پس از انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی، وی با اتهاماتی چون: «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزش و پرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزش و پرورش و همکاری مؤثر با ساواک و اخراج فرهنگیان انقلابی از وزارت فرهنگ ایران و غیره…»[۶] در دادگاه انقلاب اسلامی شعبه تهران به ریاست صادق خلخالی[۷] محاکمه شد و به عنوان «مفسد فی الارض» (عامل فساد بر روی زمین) در تاریخ ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ برابر با ۸ مه سال ۱۹۸۰ اعدام گردید.
مرده ‌شوی‌ها تحت تاثیر جو انقلابی، از شستن جسد فرخ ‌رو پارسا که به نام «مفسد فی‌الارض» اعدام شده بود، خودداری کردند. به‌ناچار زنان خانواده پیکر او را شستند.[۸] ”
با پوزش از همگان از ادامه این درد نامه معذورم .
دهم آگوست ۲۰۱۷ ، آمریکا

نادر انتظام .

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.