چرا پرتوی از قرآن

ایجاد سایت نادر انتظام

روزیکه زلزله بوقوع میپیوندد ، همه دیوارها با تمامی استحکامشان فرومیریزند ، کوه ها با تمام عظمتشان از هم می پاشند ، خانه ها همه ویران می شوند ، آتشفشان میشود ، و خرمن ها میسوزند . و این انسان تنها مخلوقِ خلّاق ، با تمام قدرت خدادادیش بر پا میشود و ویرانه ها را […]

ادامه »

ویدئوها

بررسي كلمه قتل در آيه ۴ سوره بروج»

به يكي از ايات علمي تاريخ فضا شناسي نيز توجه بفرمائيد Partovi az Quran 04-14-2009

ادامه »
بررسي مشتقات كلمه قتل در آيه ۳۴ سوره اسرا»

به بهانه پرداختن به معراج پيامبر Partovi az Qura 03-17-2009

ادامه »
بررسى مفهوم مشتقات قتل در آيه ۵ سوره توبه»

ابتدا به آيه برائت ميپردازيم Partovi az Quran 01-13-2009

ادامه »

نوشتار

برای وطنم»

عشق من ، وطنم مادرم ، خاکم ، عزیز جانم قلمم به دیوار بودنهای تو تکیه کرده شب ها در گلستان خیالت به آزادی تو فکر میکند و روزها ، زبان خلق تو میشود و دوستت دارم را فریاد می کند امیدم ، من شب ها صفیر گلوله ها ی تفنگ دشمن خارجی را که […]


به مستبد»

من اینجا یک بوته گل می کارم و به تو تقدیم میکنم و شما آهای رهگذر بر سینه تاریخ بنویس روزگاری پدران و مادران ما به ، یک اجنبی اعتماد کردند خودش گفت : دروغ گفتم امروز از ورود نحس او سالها می گذرد او و لشکریانش هزاران گل را از گلستان وطنم پر پر […]


به ضحاک زمان»

ضحاک زمان ، به افق سرخِ وطنم نگاه کن دیشب آفتاب را دیدم که ، در پس ابر سیاهی چهره در هم کشیده پرسیدم ترا چه شده که ، ظهر غروب کردی گفت به تنگ آمدم زمانی که ، گلوله فرمانبر نا جوانمرد ضحاک را دیدم که ، بر سینه کودکی سر می کشد و […]


هدیه به زن»

مظلومیت خداوند ، امام حسین و زن : آنکه دستش روی ماشه می رود می گوید یا خدا ، آنکه سینه اش شکافته می شود می گوید یا خدا !! و هر دو میگویند خدا خواست ؟. رد پای  این شرک ناروا به خداوند در این جنایت انسان از کجا سر چشمه می گیرد ؟ […]


برای همشاگردی که دیگه نمیاد»

این نامه یک همشاگردی بود ، برای همکلاسیش که دیگر نیست . به کجا میروی با این همه شتاب ؟!. من هنوز سر کوچه مدرسه منتظرتم سر کلاس صندلیتو نگه داشتم به معلم گفتم هنوز دیر نکرده ، میاد دیر که می کنی دلم می لرزه ، دیگه دیر نکن من به تو و رفاقتت […]


موی زن حرامه؟»

حرام است ، حرام : صدایت حرام است لباست حرام است مویت حرام است تنت حرامتر از حرام است رقصیدنت حرام تر از تنت صورتت حرام است حرف نزن حرام است نمازت حرام است راه رفتنت حرام ای حرام اندر حرام پس چرا بی تو نفس کشیدن ، بی تو در آغوشم نبودن ، بی […]


برای زن»

چه کسی نقش ترا بر شن های ساحل دریا کشید ؟ تو که در ترازوی آفرینش ، با هستی برابری میکردی آفرینش به آسمان آبیش می نازد ، چشمان آبی تو که زیبا تر است سیاهی شب کجا و ، رنگ آن دو غزال گونه چشمان تو کجا آفرینش به خلق اقیانوس هاش می نازد […]


مستی امشب»

تو گفتی آب مایه زندگیست ؟ امشب میخواهم نقش ترا بر آب بکشم از آن آب باغستنان انگور بسازم انگور را شراب کنم در آن شراب شنا کنم تا هر سلول تنم ، مست شود از زندگی با تو و به هر رهگذر عاشقی از آن شراب بنوشانم تا همه مست شوند ، شاید ، […]


برای بچه های خاوران های ایران آخوند زده»

من خاکم ، از خاوران می آیم من خاک بودم ، در یک روز آفتابی گل مرا …… خورشید شاهد است مرا در یک قالب ریختند ، خورشید شاهد است در یک کوره آجر پزی داغم کردند ، خورشید شاهد است من خاک بودم ، از من یک دیوار ساختند ، ،تا پنهان کنند داغ […]


پر پرواز من»

پر پرواز من سجده گاه سحر های نیاز من همزاد و هم راز من آفتاب روزهای نیاز من مهتاب شب های تاریک من درخشنده ترین ستاره بر آسمان من سینه های دماوندت عریان شده نا محرمان ولگرد بیرونند ، بپوشان سرت را با خون سیاوش هوا آلوده است ، سینه ها تنگ ، چشمان همه […]


برای تو که به مرگ فکر نمی کنی»

آنکه در یک قدمی تو ایستاده را می شناسی ؟ عمریست در همسایگی تو ، دیوار به دیوار خانه ات زندگی می کند . در تمامی شبانه روز همراه تو است او را می شناسی ؟ قامتی بلند دارد دو چهره است !! با یکی نیک چهره ، خوش برخورد و با دیگری ، بسیار […]


طناب عشق»

هنوز طناب نگاهت بر گردن نفسم جاریست هنوزم صدای قلبت بهترین آواز زندگی منه هنوزم بی صدات شهر خاموشه هنوزم با صورت ماهت نور شبهای تاریک منی مژگانت بر هم نزن ، تو مژده حیات منی. بخند تا زنده بماند این رسم عاشق پرور پنجم سپتامبر ۲۰۲۲ نادر انتظام


اگر این بار آب از آب تکان نخورد»

با یاد و نام تو عزیز با عزت . این بار باید آب از آب تکان بخورد ، در غیر اینصورت ……. زمانی که آرامش بر قرار است ، آب هم از آب تکان نمی خورد ، ما می توانیم با آرامش خاطر شنا کنیم ، به رودخانه بزنیم ، آن روز آب هم آرام […]


دلم هوای تو کرده»

چقدر هوا را دوست می دارم زیرا در هوای تو نفس می کشم در هوای تو صدای آواز قلبت را می شنوم در هوای خیالم روی زیبای تو را نقاشی میکنم ً در دهکده آن نقاشی برای دیدارت گل می کارم برایت کلبه عشق می سازم با برق چشمان منتظرم کلبه را روشن می کنم […]


ازدواج اجباری»

من یک غنچه ام ، هنوز نا شکفته ام غنچه ای که هنر آفرینش ما را بر سر یک شاخه نمایان کرد خوب یا بدش را نمی دانم ، اما من از همسایگی با تو خوشحال شدم همیشه فکر میکردم که ، چه خوب شد که تو هستی دیگر از تاریکی شب نمی ترسیدم ، […]


فاجعه انتخاب رهبر در ناجمهوری آخوند زده»

با یاد و نام تو عزیز با عزت . این بار باید آب از آب تکان بخورد ، در غیر اینصورت ……. زمانی که آرامش بر قرار است ، آب هم از آب تکان نمی خورد ، ما می توانیم با آرامش خاطر شنا کنیم ، به رودخانه بزنیم ، آن روز آب هم آرام […]


سوره حمد ۲۰۲۲»

سلام عشق من :   بنام تو که ، در آغاز آفرینشت که ، هیچکس بجز ذات مبارک خداوندیت از آغاز و فرجام آنرا آگاهی نیست ، دو قلم را به دست گرفتی و با یکی جهان هستی را در نهایت زیبائی با همه رنگهای بینهایت زیبا  نقاشی کردی و به تصویر حیات کشیدی ، […]


سلام فرمانده فرعون»

بنام تو که ، برترینی بر جهان هستی ، بنام تو فرمانده کل قوا .   سلام   فرمانده  ، سلام فرمانده فرعون .   بعد از ظهر تابستان در هوای گرم و شرجی قاهره کنار رود نیل جناب فرمانده فرعون ،نخست وزیر و وزیر شهر سازی مصر را فرمان داد که ، به محضر مبارک […]


سرنوشت زن قسمت اول»

چطور شد که بجای  اسماعیل سر هاجر را بریدند ؟!   فرهیخته  بانوئی از ایران برایم نوشت  که ،  امروز  تصویر مرد سالخورده ای را در رسانه های اجتماعی دیدم با رود های خشکِ   پینه های زحمت  بر  دست ها  و  شیار های نیمه سوخته به زیر خورشید زمان در  صورتی زمان دیده  با قامتی […]


عزا داری در یهودیت»

بنام آفریدگار زیبا ، و زیبائی غم ، غصه و عزاداری در تشیع یا شیعه !. به صحرا بنگرم صحرا ته وینم         به دریا بنگرم دریا ته وینم بهر جا بنگرم کوه و در و دشت         نشان روی زیبای ته وینم   زندگی زیباست ای زیبا پسند             زنده اندیشان به زیبائی رسند آن قدر زیباست […]


غم ، غصه و عزا داری در تشیع یا شیعه»

بنام آفریدگار زیبا ، و زیبائی غم ، غصه و عزاداری در تشیع یا شیعه !. به صحرا بنگرم صحرا ته وینم         به دریا بنگرم دریا ته وینم بهر جا بنگرم کوه و در و دشت         نشان روی زیبای ته وینم   زندگی زیباست ای زیبا پسند             زنده اندیشان به زیبائی رسند آن قدر زیباست […]


»

به شما که هستی یک فرهنگ را غارت کردید و باورمندان آنرا به خاک  سیاه خفت نشاندید این اندرز ۱۴۰۰ ساله کتاب شماست . ‏بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏ ويْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ:  اینجا آغاز صدوچهارمین سوره کتاب شماست اگر به آن باور دارید . – ويل ،  بمعناى نكوهش و سرزنش يا نفرين است که […]


شلیک نکن»

شلیک نکن ، نه ، شلیک نکن ما برگ خزان نیستیم ، امشب مادرم در انتظارمه فکر نکن پائیزه و ما برگ پائیزی هستیم ، امشب باید پدرم را راه ببرم شلیک نکن ، امشب یک عاشق به خواستگاریم می آید ، شلیک نکن ما سالها بر سر یک کلاس نشستیم به امید امشب ، […]


سالگشت تولد»

سالروز تولد تنها یک عدد هست فاصله آمدن ها و رفتن های ما تنها یک خط ممد هست که بر سنگ ما بدون اجازه ما دیگران در می کشند خوشا بحال آنها که در سالگشت تولدشان ، خود کارنامه زندگی شان را ورق می زنند در درازای این عمر که گذشت چه کردم ، من […]


انسان ، ترا ذکات بایدت»

روزگار سختیست عزیز ، دستی بگیر : شما را بدین نعمت ها ذ کات میباید . ایمان ، انسان مومن کسی است که ، بر فطرت خدائی خود عمل می کند ، و در رهگزر عمر برای نجات ره گم کرده ای تلاش می کند ، هر به بی راهه افتاده ای اعم از انسان […]


هشدار به تو انسان»

صدای پای لرزان زمستان بر روی خشخش برگهای بر زمین فتاده ، نوای موسیقیائی عبور فصل پائیز را در فضا تنین انداز کرده . بخواب رفتن درختان سر سبز ، سر به فلک کشید هشدارت میدهند که ، انسان ، تو نیز عبای خواب موقت عمر این جهانیت را بزودی بر سر خواهی کشید و […]


خواب آشفته یک ملت»

خواب آشفته یک ملت : هر روز صبح که از خواب بی خوابی دیشب بیدار می شود به دیوار سیاه صبح نگاه می کند ، سیاه ، برای اینکه سالهاست که دیگر خورشید در این سر زمین طلوع نمی کند ، سالهای پیش بعد از نیمه شب ها به نماز نافله می ایستاد ، آرام […]


به تو که ، صاحب قلب منی»

زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان بزیبائی رسند آنقدر زیباست این بی باز گشت کز برا یش می توان از جان گذشت دیشب ستاره عشق ترا دیدم که، از آسمان خیالم می گذشت ، سینه سپر کردم ، شاید شهابی از زیبائی چشمانت بر قلبم گرمی عاشقانه ببخشد عجبا !! دیدم قلب منجمد من […]


برای آنها که در این بی عدالتی مردان برای تامین معاش کلیه می فروشند»

آن عهد و پیمان تو و من چه شد ؟ دیروز در سر چشمه آفرینش که ، ما را بهم پیوند میدادند در آن لحظه گرم حیات که همدیگر را بغل میکردیم در نیمه شبی که بند تسبیح عشق ما بهم گره خورد آن گرمای هیجان عشق را بیاد داری ؟ چگونه در آغوشت کشیدم […]


به ُیاد زنان رنج دیده و سر بریده»

بوی کارد می آید ! دیروز در پس کوچه قسمت ، بند نافم را با کارد بریدند ! هیچ کس نه هلهله کرد و نه شادی ! آسمان شهر ما هم اخم کرده بود ! قنداقه ام را در دامن مادرم گذاشتند ، ابرو در هم کشید ، و رو بر گردند ! قابله محله […]


»

بنام خدای استقلال و آزادی و رشد . از ساعت صفر ویرانی بسوی آبادانی ، از ساعت ۵ بسوی منهای صفر !!            وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْر َّ ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏،وَ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ: .       بنا بر شهادت تاریخ  ،  انسان با اختیاری که از […]


بیاد دوست عزیزم ابوالحسن بنیصدر»

امروز مقربی در غربت در انتظار تو  ، ایران قشنگ و از جان عزیزتر به خاک سپرده شد . سید آنشب در پایگاه نیرو هوائی دزفول را یادته ؟ یادت میاد شعر های شاهنامه را به چه زبان زیبائی پر صلابت برای فرزندان وطن عاشق تلاوت کردی ؟ سرود ای ایران بچه ها رو یادته […]


»

بنام آفریدگار آزادی دیشب تابوتی را دیدم که ، بر شانه های ملائک بسوی عرش حمل میشد. بر سر در آن نوشته بود لا اله الا الله بر سینه آن نقشه ایران بزرگ نقش بسته بود ملائک سرودی را با صدای بلند فریاد میکردند کارگزاران هستی سرود ای ایران را می نواختند و متن سرود […]


عملکرد ضد خدا و خلق این رژیم حاکی از نابودی آن است»

جمهوری اسلامی آخرین میخ بر تابوت حکومت دینی. از صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که آقای خمینی با خدعه و نیرنگی ( بقول خودش ) که بر ملت ایران و جهانیان عرضه کرد و با به مسلخ بردن نام خداوند و کرامت انسان و سر بریدن اخلاق ، او و پیروان متظاهر به دین داریش لکه […]


عید فطر ۱۴۰۰»

نسیمی کز بن آن کاکل آیه    مرا خوشتر ز بوی سنبل آیه چو شو گیرم خیالش را در آغوش   سحر از بسترم بوی گل آیه چه خوش بود سی شب  در آغوش تو آرمیدن و در سحر دیدار تو ،  نسیم عطر رحمت و عشق ترا بوئیدن ، عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت    […]


بمناسبت رمضان ۱۴۰۰»

باز بانگ اذان عشق از گلدسته هستی بلند شد. در پس رقص سه عاشق و معشوق بر سینه آسمان ، خورشید نور ، ماه تابان ، برای خدمت به معشوق زمینی هر سال در زمانی مشخص برای هر باوری بانگ اذان بر گوش جان و دل باورمندان و پیروان آن دین طنین می اندازد . […]


بیا تا قدر یکدیگر بدانیم»

سپاسگزارتونم : دیروز از پنجره بیرون رو نگاه می کردم ، جوانی را دیدم که بر عصای سفید ی بوسه سپاس میزد و براه افتاد ، نظاره بر رابطه عاشقانه این دو چنان ذهنم را به خود مشغول کرد که ، هر گز چنین رابطه تنگاتنگی را بین دو جاندار ندیده بودم ، من تصور […]


سلامتی که قدرش را ندانستیم»

عزیز دلم ، منو ببخش که قدرتو ندونستم ؛ چه شب ها که در آغوش نرم و لطیف تو خواب راحت داشتم و با بغل کردنت به اوج آرامش میرسیدم ، حیف ، حیف از صبح های شادی که بهم لبخند میزدی ، حیف از آن روزهائی که با یک تلنگر بیادم می آوردی که […]


کاشت بذر عشق و انفاق»

سلام و درود تحیت به هستی و به انسان . پائیز برگ ریزان سر بر بالش برف زمستان گذاشت و پاهای زرد خود را به زیر کرسی انتظار بهار پنهان کرد ، همه موجودات زمینی پیشاپیش فرا رسیدن زمستان  ، اندوخته ای به لانه و آشیانه خود میبرند تا در زمستان از آن ارتزاق کنند […]


»

از طناب یوسف ،   تا طناب قاشقچی ، تا طناب زم .. دیروز در صحرای کنعان   ، حسادت و جسارت برادران  ،  یوسفم به قعر چاه انداختند و برای لا پوشانی جنایت ، گرگ را مقصر جلوه دادند، و چه زود طناب کاروان رحمت یوسفم را از چاه برون آورد و برادران مرگ را رسوا […]


سلام خداوند»

سلام  عزیزم ، سلام امیدم . باز پرده شب بر سر بستر زمین کشیده شد ، و سحر آمد ، انگار کسی پشت در قلبم منتظر ایستاده ، چه می کوبد به در، سلام فرشته همراه ، منتظرت بودم ، چقدر خوب که همیشه سر وقت می آئی . باز هم که نامه آوردی ؟ […]